«دوایت آیزنهاور» جرأت آن را داشت که برای دفاع از منافع ملی آمریکا با حمله اسرائیل به مصر مخالفت کند و حتی اولتیماتوم صادر کند. آیا آقای اوباما هم تا این حد جرات ایستادگی در برابر خواستههای تلآویو را دارد؟
«جوش ایرنست»، سخنگوی کاخ سفید اخیرا در یک کنفرانس خبری اعلام کرده که کشورش آماده است تا بر اساس «احترام متقابل» با ایران گفتگو کند. موضوع این گفتگو نیز همانگونه که پیشبینی میشد، برنامه هستهای ایران است که علیرغم تاکیدات مکرر ایران مبنی بر صلحآمیز بودن آن و دلالت گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر عدم انحراف آن از مسیر صلحآمیز، غرب اصرار دارد که ممکن است دارای ابعاد نظامی باشد.
کاخ سفید که از ابتدای انقلاب اسلامی ایران تلاش کرده تا سیاهترین مقدرات را برای ملت ایران رقم بزند، مدعی شده است که تمایل این روزهای ایران برای مذاکره نشانگر کارآمدی تحریمهای غرب علیه ایران است. سخنگوی کاخ سفید همچنین مدعی شده است که پنجره دیپلماسی تا همیشه برای ایران باز نخواهد بود.
البته تردیدی نیست که تحریمهای ضدایرانی واشنگتن و متحدانش آثار مخربی بر اقتصاد ایران داشته است. این روزها علاوه بر قیمت بالای مواد غذایی، بسیارند بیمارانی که داروهایی را که به راحتی پیش از این تهیه میکردند، دیگر نمیتوانند در داروخانهها بیابند. البته تحریم تنها عاملی نیست که به مشکلات کنونی انجامیده است، سوءمدیریتها شاید بیشترین تاثیر را در بروز مشکلات برای مردم داشته باشند. شاید تحریم تنها این فرصت را بهوجود آورد تا روشن شود که از دیرباز در این کشور تا چه حد سوءمدیریت اقتصادی وجود داشته و دارد.
با این حال، تردیدی نیست که نفس تحریم نمیتواند با احترام متقابل سازگاری داشته باشد. به هرحال تحریمهای واشنگتن برای مردم ایران مشکلاتی پدید آورده است و همین مساله با احترام به مردم ایران همخوانی ندارد. چطور میتوان ادعای احترام به مردم یک کشور را مطرح کرد اما از رنج کشیدن آنها به عنوان موفقیت دیپلماسی خود نام برد؟ این تحریمهای ظالمانه تنها در راستای سیاست اجبار قابل تفسیرند، نه احترام متقابل!
واشنگتن زمانی میتواند از احترام به ایران سخن بگوید که دستکم بخشی از تحریمهای ضدایرانی را لغو کند اما یک سوال در اینجا مطرح است: «در حالی که بخش اعظم این تحریمها به قوانین کنگره بدل شدهاند، آیا دولت ایالات متحده توان آن را دارد که آنها را لغو کند؟»
در شرایطی که میدانیم سطح نفوذ لابیهای صهیونیستی و وهابی در کنگره آمریکا بسیار بالاست، بدیهی است که بعید است این کنگره دست به تقلیل تحریمهای ضدایرانی بزند. اوباما نمیتواند به طور یکجانبه تحریمهای ضدایرانی را لغو کند و اگر هم بخواهد چنین کاری بکند باید پاسخگوی لابیهای قدرتمند صهیونیستی و نومحافظهکاران مستقر در کنگره باشد.
در چنین شرایطی استفاده از عبارت «احترام متقابل» بیمعنی است. اگر احترام متقابل یعنی تبریک گفتن عید نوروز به مردمی که بهخاطر فشارهای تحریمها تعطیلات نوروزیشان از رنگ و رو افتاده است، معنایش احترام نیست، تزویر است!
شاید اوباما تصمیم داشته باشد دوستان اروپایی خود را تشویق به لغو تحریمها کند و خود با صدور معافیت از تحریم، به این روند کمک کند اما باز هم نام این کار احترام متقابل نیست و اگر هم باشد، احترام متقابل بین ایران و اروپا است نه ایران و ایالات متحده.
دولت آقای اوباما زمانی میتواند از احترام متقابل با ایران سخن بگوید که با تمام توان در این سالهای آخر زمامداری خود، از سطح خصومت با جمهوری اسلامی ایران بکاهد. بهرسمیت شناختن حقوق هستهای ایران و تلاش برای خروج پرونده هستهای ایران از شورای امنیت سازمان ملل متحد و بازگشت آن به آژانس بینالمللی انرژی اتمی، دو گام مهم در مسیر کاهش خصوت تلقی میشوند.
امروز رادیو فردا گزارش داد که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی عازم اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد است تا تلاشهای تیم سیاست خارجی رئیسجمهور جدید ایران را با لابیهای خود خنثی کند. نیازی به گفتن نیست که سنبه صهیونیستها در نیویورک از ایران بسیار قویتر است.
در سال 1956، «دوایت آیزنهاور» جرات آن را داشت که برای دفاع از منافع ملی آمریکا و جلوگیری از بازگشت بریتانیا و فرانسه به خاورمیانه، با حمله مشترک این دو کشور و اسرائیل به مصر مخالفت کند و حتی اولتیماتوم صادر کند. آیا آقای اوباما هم تا این حد جرات ایستادگی در برابر خواستههای تلآویو را دارد؟
برای روشن شدن این واقعیت تنها چند ماه صبر لازم است اما تا زمانی که اوباما به راه آیزنهاور نرود، سخن از احترام متقابل با ایران بیمعناست.