loading...
وطنم ای شکوه پابرجا
mehdi098 بازدید : 27 سه شنبه 19 شهریور 1392 نظرات (0)

 

پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد. آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند. 

 

یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهین‌ها تربیت شده و آماده شکار است اما نمی‌داند چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخه‌ای قرار داده تکان نخورده است. 

این موضوع کنجکاوی پادشاه را برانگیخت و دستور داد تا پزشکان و مشاوران دربار، کاری کنند که شاهین پرواز کند. اما هیچکدام نتوانستند. 

 

روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام کنند که هر کس بتواند شاهین را به پرواز درآورد ...

پاداش خوبی از پادشاه دریافت خواهد کرد. 

صبح روز بعد پادشاه دید که شاهین دوم نیز با چالاکی تمام در باغ در حال پرواز است. 

 

 

پادشاه دستور داد تا معجزه‌گر شاهین را نزد او بیاورند. 

درباریان کشاورزی متواضع را نزد شاه آوردند و گفتند اوست که شاهین را به پرواز درآورد. 

 

پادشاه پرسید: «تو شاهین را به پرواز درآوردی؟ چگونه این کار را کردی؟ شاید جادوگر هستی؟ 

 

کشاورز گفت: سرورم، کار ساده‌ای بود، من فقط شاخه‌ای راکه شاهین روی آن نشسته بود بریدم. شاهین فهمید که بال دارد و شروع به پرواز کرد.

mehdi098 بازدید : 13 سه شنبه 19 شهریور 1392 نظرات (0)
 

مرد جوانی، از دانشگاه فارغ التحصیل شد. ماه ها بود که ماشین اسپرت زیبایی، پشت شیشه‏ های یک نمایشگاه به سختی توجهش را جلب کرده بود و از ته دل آرزو می کرد که روزی صاحب آن ماشین شود. مرد جوان، از پدرش خواسته بود که برای هدیه فارغ التحصیلی، آن ماشین را برایش بخرد. او می دانست که پدر توانایی خرید آن را دارد. بلأخره روز فارغ التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اتاق مطالعه خصوصی اش فراخواند و به او گفت:...

من از داشتن پسر خوبی مثل تو بی نهایت مغرور و شاد هستم و تو را بیش از هر کس دیگری در دنیا دوست دارم. سپس یک جعبه به دست او داد. پسر، کنجکاو ولی نا امید، جعبه را گشود و در آن یک انجیل زیبا، که روی آن نام او طلاکوب شده بود، یافت. با عصبانیت فریادی بر سر پدر کشید و گفت: با تمام مال و دارایی که داری، یک انجیل به من می دهی؟ کتاب مقدس را روی میز گذاشت و پدر را ترک کرد.

 

سال ها گذشت و مرد جوان در کار و تجارت موفق شد. خانه زیبایی داشت و خانواده ای فوق العاده. یک روز به این فکر افتاد که پدرش، حتماً خیلی پیر شده و باید سری به او بزند. از روز فارغ التحصیلی دیگر او را ندیده بود. اما قبل از اینکه اقدامی بکند، تلگرامی به دستش رسید که خبر فوت پدر در آن بود و حاکی از این بود که پدر، تمام اموال خود را به او بخشیده است. بنابراین لازم بود فوراً خود را به خانه برساند و به امور رسیدگی نماید. هنگامی که به خانه پدر رسید، در قلبش احساس غم و پشیمانی کرد. اوراق و کاغذهای مهم پدر را گشت و آنها را بررسی نمود و در آنجا، همان انجیل قدیمی را باز یافت. در حالیکه اشک می ریخت انجیل را باز کرد و صفحات آن را ورق زد و کلید یک ماشین را پشت جلد آن پیدا کرد. در کنار آن، یک برچسب با نام همان نمایشگاه که ماشین مورد نظر او را داشت، وجود داشت. روی برچسب تاریخ روز فارغ التحصیلی اش بود و روی آن نوشته شده بود: تمام مبلغ پرداخت شده است.

mehdi098 بازدید : 12 سه شنبه 19 شهریور 1392 نظرات (0)

 

دانشجویی که سال آخر دانشگاه را می گذراند به خاطر پروژه ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت. او در پروژه خود از ۵۰ نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت و یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این خواسته خود دلایل زیر را عنوان کرده بود:

  ۱- مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می شود.
۲- یک عنصر اصلی باران اسیدی است.
۳- وقتی به حالت گاز در می آید بسیار سوزاننده است.
۴- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می شود.
۵- باعث فرسایش اجسام می شود.
۶- حتی روی ترمز اتوموبیل ها اثر منفی می گذارد.
۷- حتی در تومورهای سرطانی نیز یافت شده است.
از ۵۰ نفر فوق ۴۳ نفر دادخواست را امضا کردند. ۶ نفر به طور کلی علاقه ای نشان ندادند و اما فقط یک نفر می دانست که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است!!!
mehdi098 بازدید : 15 دوشنبه 18 شهریور 1392 نظرات (0)
نوری؛
دیگر یک دقیقه هم به استقلال فکر نمی کنم
کاپیتان تیم فوتبال پرسپولیس گفت: «از اینکه می‌بینم در روزهای فیفا همه تیم‌ها بازی دوستانه انجام می‌دهند به جز ایران، فقط حسرت می‌خورم.»
4 6 0 نظر
[-] اندازه متن [+]

جام ورزشی؛ محمد نوری در خصوص دربی 77 اظهار داشت: «همانطور که من پس از هر بازی می‌گویم فقط می‌توانیم 24 ساعت برای یک برد خوشحال باشیم پس باید خیلی زود دربی را هم فراموش کنیم. من دیگر یک دقیقه هم به استقلال فکر نمی‌کنم.»

 

وی افزود: «دربی 77 با تمام زشتی و زیبایی‌هایش تمام شد اما باز هم به دنبال صحبت درباره آن بازی هستند. خودتان دیدید همه قبول داشتند به خاطر حساسیت‌ها بازی خوبی از آب درنیامد. باور کنید هیچ کس حتی کوچکترین عضو باشگاه پرسپولیس نیز دوست ندارد این بازی مساوی شود، ولی این اتفاق می‌افتد. چون مساوی هم جزیی از فوتبال است.»

 

نوری در پاسخ به این سؤال که تیم‌ها چرا ترس از باخت دارند، ‌گفت: «بالاخره همه تیم‌ها دوست دارند در دربی پیروز باشند من بعد از بازی دلیلش را گفتم چون می‌خواستم به مردم راستش را بگویم. من در دربی هم موفق بودم هم پنالتی خراب کرده‌ام و هم گل صحیح من محسوب نشد. یعنی با این بازی آشنا هستم البته بزرگان دیگری سابقه‌ طولانی‌تر در این بازی دارند که خدای ناکرده من به آنها جسارت نمی‌کنم ولی فشار دربی واقعا عجیب است و برخی اوقات باعث می‌شود تاکتیک‌ها عملی نشود.»

 

کاپیتان قرمزپوشان یادآور شد: «هدف اصلی ما کسب عنوانی است که در چند سال گذشته برای به دست آوردن آن دچار مشکل شدیم. ما دیگر نباید روی استقلال تمرکز کنیم و باید به دنبال امتیازهای داخل خانه و حتی خارج از خانه باشیم تا بتوانیم انشاءالله در پایان فصل یک جام بگیریم.»

 

نوری خاطرنشان کرد: «ما بازی سختی را روز جمعه مقابل گسترش فولاد داریم که تیمی بسیار خطرناک است از طرفی می‌خواهیم وضعیت‌مان را برای حضور در بالای جدول سروسامان دهیم و با فراموشی بازی‌های گذشته باید به فکر 3 امتیاز گسترش فولاد شویم.خدای ناکرده اگر بخواهیم بیش از اندازه به گذشته فکر کنیم شاید آینده را از دست بدهیم که این اصلا مناسب نیست.»

 

وی در پایان درباره شرایط تیم ملی گفت: «هر روزی که تیم‌های دیگر در روزهای فیفا بازی می‌کنند و ما هنوز به دنبال رفع مشکلات تیم ملی هستیم واقعا حسرت می‌خورم. ما باید از این زمان بهترین استفاده را بکنیم که متاسفانه این کار نیفتاد. باید امکانات مناسب را برای استفاده کی‌روش مهیا کنیم که هنوز هم قول فردا یا پس‌فردا می‌شنویم و این برای فوتبال ما و تیم ملی که با سختی به جام جهانی رفت،‌خوب نیست و امیدوارم با یک عزم ملی همه چیز درست شود چون خدای ناکرده امکان دارد همه ضرر کنیم و هواداران فوتبال هم به این رشته ورزشی پس از رفتن به جام جهانی نزدیک‌تر شده‌اند باز هم از ما فاصله بگیرد.»

   
   
   
   
   
   
 
 
mehdi098 بازدید : 11 یکشنبه 17 شهریور 1392 نظرات (0)
آیت‌الله مکارم شیرازی گفت: اخیرأ اخباری منتشرشده که برخی وزرا خط اعتدال را شکسته‌اند و افراد ارزشی را کنار گذاشته و افرادی غیر ارزشی را برای مسئولیت‌ها انتخاب می‌کنند که این مسئله نیازمند توجه و نظارت بیشتر رئیس‌جمهور است.
تذكر آیت‌الله مکارم به رئیس جمهور/ برخی وزرا خط اعتدال را شکسته‌اند
به گزارش جهان به نقل از دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی، این مرجع تقلید در سخنرانی پس از نماز مغرب و عشاء در میان زائران و مجاوران بارگاه رضوی به اهمیت مسئله امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرد و گفت: در این راه باید هم حق را به جا آورد و هم دیگران را به انجام آن دعوت کرد زیرا جوهره امر به معروف و نهی از منکر در تواصی است.

وی با اشاره به آیه «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» از سوره والعصر و لزوم انجام عمل صالح، هرگونه وظیفه‌ای که دیگران حق مطالبه آن را داشته باشند حق نامید و ادامه داد: چهار حق وجود دارد که نخستین آن، حق خدا بر بندگانش است.
 
استاد حوزه علمیه قم اظهار داشت: هر آنچه که ما داریم، جان ما، مال ما، سلامتی و تمام نعمت‌هایی که در اختیارداریم از جانب خداوند است بنابراین، خدا بر ما حق دارد و تنها کاری که ما می‌توانیم انجام دهیم این است که هر نعمت را بشناسیم، در جای خود مورد استفاده قرار دهیم و خداوند را برای این نعمت‌ها شاکر باشیم.

وی دومین نوع حق را حق مردم بر یکدیگر عنوان کرد و اظهار داشت: مسلمانان بر یکدیگر حق دارند همان‌گونه که همسایگان نسبت به یکدیگر، پدر و مادر بر فرزندان و فرزندان بر پدر و مادر حق دارند حتی غیرمسلمانان نیز اگر زندگی مسالمت‌آمیز با مسلمانان را پذیرفتند باشد، بر مسلمان حق دارد؛ حقوق بشر اسلام، گسترده‌ترین حقوق بشر دنیا است، مرزهای جغرافیایی نمی‌توانند مسلمانان را از هم جدا کند.
 
آیت الله مکارم شیرازی سومین حق را حق محیط زندگی انسان بر او دانست و اظهار داشت: انسان حق تخریب محیط ‌زیست و جنگل‌ها را ندارد و همچنین لایه ازن که به فرموده خداوند متعال، حافظ کره زمین است؛ نباید اینگونه تصور شود که تمام آنچه وجود دارد در اختیار نسل حاضر است زیرا نسل‌های بعد نیز به این محیط نیاز دارند و تخریب آن خلاف دین است.

وی به تأکید اسلام در رعایت حقوق دیگران، حتی حیوانات اشاره کرد و با بیان روایتی از امام صادق (ع) تصریح کردند: ایشان در این روایت به توجه اسلام در رعایت حقوق حیوانات اشاره‌شده و چهار حق حیوانات بر صاحبان آنان ذکر شده است.
 
آیت‌الله مکارم شیرازی حق چهارم را حق انسان بر خود عنوان کرد و اظهار داشت: انسان مدیون خویش است و این حق بر انسان است که عمر خود را تلف نکند و همچنین نمی‌تواند خود را از بین ببرد؛ حق پنجمی هم تعریف‌شده که عبارت است از حق حکومت به مردم و مردم به حکومت که تعریف خود را دارد.

وی به تبلیغات منفی دشمنان در مورد روحیه صبر که اسلام بر آن تأکید دارد اشاره کرد و گفت: برخی دشمنان علیه این روحیه که اسلام به مسلمانان توصیه کرده تبلیغات می‌کنند که اسلام می‌گوید شما در مقابل کسی که به شما ظلم کرد سکوت کنید، اگر کشور شما را اشغال کردند اعتراض نکنید و این بزرگ‌ترین دروغ است؛ صبر در فرهنگ اسلامی یعنی استقامت.
 
این مرجع تقلید به نتایج صبر و استقامت در کارها اشاره کرد و بیان داشت: رسیدن به خواسته‌ها در دنیا و آخرت بدون مشکلات حاصل نخواهد شد و راه رسیدن به آن، تنها از راه صبر و استقامت ممکن خواهد بود.

وی با اشاره به قسمت «وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» از این آیه شریفه ابراز داشت: باید در مقابل هوای نفس، وسوسه‌های شیطان، ماهواره‌ها که به خانه‌ها را پیداکرده، اینترنت و رسانه‌ها استقامت کرد؛ هم خود استقامت کنیم و هم دیگری را به استقامت دعوت کنیم و همچنین برای رسیدن به خواسته‌های خود مطابق این بخش « وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ»، به چهار اصل حق توجه داشته باشیم.
 
آیت‌الله مکارم شیرازی با اشاره به آغاز دهه کرامت، با بیان روایتی از معصوم (ع) ابراز داشت: در روایتی نقل‌شده که خداوند پاره‌ای از تن پیغمبر (ص) را در قم قرار می‌دهد و در آنجا مدفون می‌شود و کسی که او را زیارت کند، بهشت بر او واجب خواهد شد و همچنین علامه مجلسی در نقلی از ائمه اطهار (ع) نسبت به شهر مقدس قم، آورده است که زمانی فرامی‌رسد که از قم به تمام دنیا علم گسترده شده و اتمام حجت می‌شود و مردم دنیا از آن استفاده می‌کنند.
 
وی خطاب به جوانان تاکید کرد: برای آن که زیارتتان قبول واقع شود، به محتوای زیارت‌نامه‌ها توجه کنید و با توجه به آنها توشه‌ای از تقوا، ایمان، پاکی، امانت، صداقت و دوری از گناه که سنت انبیاء است را به دست خواهیم آورد.

استاد حوزه علمیه قم به تفکر در هنگام زیارت اشاره کرد و ابراز داشت: گاهی پس از زیارت بهتر است که انسان در گوشه‌ای بنشیند و به گذشته زندگی خود و تأثیری که زیارت حضرت علی بن موسی الرضا می‌تواند بر زندگی او داشته باشد فکر کند زیرا این تفکر در این شرایط بسیار مفید خواهد بود و تأثیراتی در انسان به وجود می‌آورد که برای تمام زندگی به او کمک خواهد کرد.
 
وی با تأکید بر اهمیت توجه به نماز اذعان کرد: امام حسین (ع) برای به پا داشتن نماز و همچنین امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد و به شهادت رسید و همچنین، امام علی (ع) نیز در اهمیت توجه به نماز در نامه‌ای به مالک اشتر می‌فرمایند « ای مالک، به مصر می‌روی که کشور پهناوری است و در آنجا کارهای بسیاری داری اما در هنگام، نخستین و مهم‌ترین کار تو نماز است؛ نماز است که تو را برای انجام کارها آماده می‌کند».
 
آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی در ادامه سخنان خود در بارگاه رضوی به مسائل روز اشاره کرد و گفت: رئیس‌جمهور شعار اعتدال سر داد و ما از ایشان و وزرا انتظار داریم که این اعتدال رعایت شود اما اخیرأ اخباری منتشرشده که برخی وزرا خط اعتدال را شکسته‌اند و افراد ارزشی را کنار گذاشته و افرادی غیر ارزشی را برای مسئولیت‌ها انتخاب می‌کنند که نیازمند توجه و نظارت بیشتر رئیس ‌جمهور محترم به ویژه در مورد آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها است.
 
وی با بیان اینکه افراد مسئول در این حوزه باید افرادی ارزشی، عالم، سالم و باتقوا باشند بیان داشت: کلیدی که ایشان در دست داشت مهم‌ترین آن کلید آموزش و پرورش و دانشگاه‌هاست زیرا امروز و آینده مملکت در دست آنان است که اگر مراقب این‌ها نباشیم، اقتصاد، سیاست، فرهنگ، دین و ایمان خراب می‌شود.

این مرجع تقلید با بیان اینکه با مجازات چند مفسد اقتصادی، ریشه مشکل پیدا نمی‌شود و حل نخواهد شد تأکید کرد: ریشه این معضلات در آموزش و پرورش و دانشگاه‌هاست که در آنجا است که باید تقوا بالا رود تا به دنبال ثروت‌اندوزی‌های نامشروع نروند، باید مردم را ساخت و پرورش داد تا حکومتی مقتدر داشته باشیم همان طور که پیامبر اکرم (ص) نخستین کار خود را تربیت عده‌ای با ایمان قرارداد تا بتواند پس از تشکیل حکومت اسلامی آن را حفظ کند.
 
وی در پایان بیانات خود ضمن دعا برای تمام کشورهای اسلامی از شرّ توطئه‌های دشمنان، کشور سوریه را کشوری مهم و کلیدی ارزیابی کرده و برای نجات و حل مشکلات کشور سوریه نیز دعا کرد.
کد مطلب: 311289
 
mehdi098 بازدید : 9 یکشنبه 17 شهریور 1392 نظرات (0)
خطیب موقت جمعه تهران با بیان اینکه ما هیچ نصیحتی به دولت نداریم جز عمل به همان «شعار اعتدال» که خودشان گفته‌اند گفت:‌ انتخاب همکارانی که بعضاً معرکه‌گردان فتنه بودند با شعار اعتدال سازگار نیست. غیور عراق دانست و گفت: انتفاضه شعبانیه، قیام مردم عراق بود که صدام و منافقین آنها را سرکوب کردند، اما فرزندان آنها وارد میدان انتقام شدند.
حضور اصحاب فتنه در دولت افراطی‌گری است
به گزارش جهان به نقل از فارس، آیت الله سید احمد خاتمی خطیب موقت نمازجمعه تهران در خطبه دوم نماز عبادی سیاسی این هفته جمعه با اشاره به گرامیداشت سالروز شهادت شهیدان رجایی و باهنر، آیت الله قدوسی، آیت الله مدنی و شهدای 17 شهریور تاکید کرد: ما با فرهنگ شهادت زنده‌ هستیم.
 
آیت الله خاتمی در ادامه با اشاره به تشییع 6 شهید گمنام در اجلاس خبرگان رهبری گفت: در چهاردهمین اجلاس خبرگان رهبری، خبرگان مهمان 6 شهید گمنام بودند و اعضای خبرگان به وظیفه خود عمل کردند؛ مقام معظم رهبری نیز این کار را ستودند.
 
خطیب موقت نمازجمعه تهران با گرامیداشت یاد و خاطره اولین امام جمعه تهران، مرحوم آیت الله طالقانی که امام او را ابوذر لقب داد، تصریح کرد: دهه کرامت از فردا آغاز می‌شود و این ابتکارات در کشوری که محب اهل بیت است، کار خوبی است.
 
وی در ادامه خطبه دوم به برگزاری چهاردهمین اجلاس دوره چارم مجلس خبرگان رهبری پرداخته و تصریح کرد:  در شرایط بحران خلا رهبری مجلس خبرگان نقطه اطمینان نظام بوده و تنها سرانگشت این مجلس فاخر، حلال و مشکل‌گشاست.
 
آیت الله خاتمی با بیان اینکه از برکات این اجلاس‌ها دیدار با مقام معظم رهبری است، اظهار داشت: رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر مطالب مهم روز را بیان کردند.
 
امام جمع موقت تهران با بیان اینکه رهبری بر محور اسلامیت و دشمنی دشمنان با اسلام تاکید داشتند، افزود: زنده بودن بیداری اسلامی و دیدن واقعیات در یکدیگر و حمایت رهبری از همه دولت‌ها به عنوان یک ضرورت برای اداره کشور از مواردی بود که از سوی مقام معظم رهبری مطرح شد.
 
وی با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری درباره نصیحت به دولت‌ها ادامه داد: مردم باید کمک کنند تا دولت درعرصه معیشتی، سیاسی و اجتماعی بتوانند کارگشا باشند و دولت نیز باید در عزل و نصب‌ها معتدل عمل کند.
 
آیت الله خاتمی عمل دولت به اعتدال را راه درستی دانست و خاطر نشان کرد: حضور همکارانی در دولت که معرکه‌گردان و اصحاب فتنه بودند با شعار اعتدال سازگار نیست.
 
امام جمعه موقت تهران با تاکید بر اینکه انتظار است که دولت به همین شعار اعتدال عمل کند در عین حال متذکر شد: ما به صورت کلی قضاوت نمی‌کنیم و معتقدیم که دولت نصب‌های خوب و قابل تقدیری نیز داشته است اما اندک ورود فتنه‌گران به دولت، یعنی ورودی افراطی‌گری و این با شعار اعتدال سازگاری ندارد.
 
وی در ادامه با بیان اینکه سیاست خارجی دیپلماسی کشور باید از وزارت خارجه گرفته شود، گفت:خطبه‌های نماز جمعه همواره مستقل بوده، هست و خواهد بود و بنده در این 103 خطبه‌ای که خواندم کسی به من نگفته که چه چیزی را مطرح کنم.
 
آیت الله خاتمی به حوادث سوریه و گذشت 30 ماه از فعالیت تروریست‌ها در این کشور اشاره کرد و افزود: سوریه در این 30 ماه در آتش تهاجم بیگانگان بوده و آمریکا، رژیم صهیونیستی، انگلیس، فرانسه، عربستان، ترکیه و قطر آتش را در سوریه روشن کرده‌اند.
 
خطیب موقت نماز جمعه تهران، سوریه را نمایشگاه افتضاح لیبرال دموکراسی غرب و آدمکشی آنها توصیف کرد و یاد آور شد: کشتن زنان و کودکان، بستن دست و پای دختر بچه سه ساله و کشتن پدر و مادر او، درآوردن قلب یک مسلمان و به دندان گرفتنش از افتضاحات لیبرال دموکراسی غرب است.
 
وی ادامه داد: طی هفته گذشته وزیر خارجه آمریکا 2 حرف را مطرح کرده که یکی از آنها دروغ بزرگ 2013 و دیگری خنده‌دار ترین حرف سال 2013 بوده است.
 
آیت الله خاتمی بر همین اساس خاطر نشان کرد: دروغ بزرگ وزیر امور خارجه آمریکا انکار حضور القاعده بین تروریست‌ها در سوریه بود، در حالی که چه کسی است که جنایت آنها را ندیده باشد و نداند که القاعده دستور آمریکا را عملی می‌کند.
 
عضو مجلس خبرگان رهبری حرف خنده دار وزیر امور خارجه آمریکا را عبور سوریه از خط قرمز انسانیت عنوان کرد و گفت: دولت آمریکا و انسانیت دو مقوله متضاد است چرا که جان آنها با وحشی گری عجین شده است.
 
وی به زندان‌های مختلف آمریکا از جمله گوانتانامو، زندان‌های مخفی آمریکا در اروپا و حمایت از تروریست‌های عراق و پاکستان و سوریه اشاره کرد و گفت: چه اتفاقی افتاده که آمریکا بعد از 30 ماه فکر انسانیت و مجازات در سوریه افتاده است؟
 
آیت الله خاتمی با بیان اینکه آمریکا در این 30 ماه تلاش کرد با مخالفان دست ساخته خود به بشار اسد فشار بیاورد، اما نتوانست و حالا می‌خواهد با حمله نظامی معادلات را تغییر دهد، تصریح کرد: آمریکا تردید نداشته باشد که دود این آتش بازی به چشم خودش خواهد رفت و کسانی که صلح جهانی را در خطر می‌بینند باید جلوی این حرکات نابخردانه را بگیرند.
 
امام جمعه موقت تهران متهم کردن دولت سوریه به حمله شیمیایی را یک اتهام ناچسب دانست و گفت: اگر کاری به دین هم نداشته باشیم باید بگوییم، دولتی که این طور ارتش آن مخالفان را عقب زده، چه نیازی به بمباران شیمیایی دارد.
 
وی با بیان اینکه آنجایی که می گویند بمباران شیمیایی شده  5 کیلومتری مقر  ماموران سازمان ملل است،تاکید کرد آیا این معقول است که دولتی بخواهد این مکان را بمباران کند، تاکید کرد: این تهمت آمریکا است چرا که وقتی صدام با بمباران شیمیایی حلبچه 5 هزار نفر را کشت، آمریکا آخ هم نگفت.
 
آیت الله خاتمی بر همین اساس تاکید کرد: آمریکا به دنبال بهانه است و دروغی را ساز کرده تا به سوریه حمله کند، هر چند که مردم سوریه آماده هستند.
 
خطیب موقت تهران با اشاره به اظهار نظر دیگری از وزیر خارجه آمریکا که گفته بود در صورت عدم این اقدام ایران گستاخ خواهد شد، تصریح کرد: این ادبیات متعلق به عقب مانده‌های عهد بوق است و ادبیات سال 2013 نیست و ملت ایران در 8 سال جنگ تحمیلی که آمریکا با ملت ایران داشت، رشادت‌های بسیاری ازخود نشان داد و نه تنها آمریکا نتوانست هیچ غلطی بکند، بلکه عامل آنها صدام هم دست تسلیم بلند کرد.
 
وی در بخش پایان خطبه دوم ضمن تشکر از فرزندان غیور انتفاضه شعبانیه که به منافقان جنایتکار در پادگان اشرف حمله کردند، گفت: این کار از نظر کیفی از عملیات مرصاد کمتر نبود چرا که 70 نفر از سران آنها به جهنم واصل شدند.
 
آیت الله خاتمی با بیان اینکه فرمانده ترور شهید صیاد هم در این عملیات به جهنم واصل شد، این اقدام را دست انتقام خدا به وسیله فرزندان غیور عراق دانست و گفت: انتفاضه شعبانیه، قیام مردم عراق بود که صدام و منافقین آنها را سرکوب کردند، اما فرزندان آنها وارد میدان انتقام شدند.
کد مطلب: 311300
 
 

 

 

 
mehdi098 بازدید : 16 یکشنبه 17 شهریور 1392 نظرات (0)
مراسم «نکوداشت مرد فقه‌و‌ادب» در تقدیر از عباسعلی کدخدایی، عضو و سخنگوی سابق شورای نگهبان صبح امروز (شنبه) در سالن سوره تهران برگزار شد.اویک حقوق دان انقلابی اصول گراست.
اظهار تاسف آیت‌الله جنتی و حدادعادل از عدم انتخاب مجدد کدخدایی
به گزارش جهان، آیت‌الله احمد جنتی دبیر شورای نگهبان در این مراسم داشت: من از زمانی که با آقای کدخدایی آشنا شدم، صداقت، عدالت، امانت و قانونگرایی را در وجود ایشان احساس کردم.

وی افزود: در مدت ۱۰ الی ۱۲ سالی که آقای کدخدایی با شورای نگهبان همکاری داشتند همکاری وی همواره موثر و مفید بوده و در ساماندهی و سازماندهی تشکیلات شورای نگهبان نقش بسزایی داشتند.

دبیر شورای نگهبان تصریح کرد: آقای کدخدایی در برنامه‌ریزی‌ها برای کل تشکیلات و همچنین اسناد که از اهمیت زیادی برخوردار است نقش داشتند به گونه‌ای که الان در شورا بانک اطلاعاتی مطلوبی تاسیس شده است.

آیت‌الله جنتی خاطرنشان کرد: آقای کدخدایی در روزهای سخت انتخابات دو الی سه ماه درگیر برگزاری انتخابات‌ها می‌شدند و سنگینی کار بر روی دوش ایشان بود.

وی ادامه داد:‌ فشار کار بر ایشان به
پایداری به قانون آقای کدخدایی اغلب موجب نارضایتی بعضی‌ها می‌شد و طبیعی است چرا که برخی‌ها مایلند مسئولان تسلیم آنان باشند و اگر کاری که آنان خواستند صورت گرفت مسئولان آدم خوبی هستند و اگر صورت نگرفت آدم بدی به شمار می‌آیند بنابراین این افراد اعتقادی به قانون ندارند.
گونه‌ای بود که گاهاً تا پاسی از شب و یا تا صبح در شورا می‌ماندند بنابراین بنده رضایت خود را از ایشان اعلام می‌کنم.

دبیر شورای نگهبان به نقش سخنگویی آقای کدخدایی در شورای نگهبان اشاره کرد و گفت: زمانی که ایشان در شورا به عنوان سخنگوی فعال بودند انصافا سخنگوی موفقی به شمار می‌آمدند بنابراین من یادم نمی‌آید که کسی از سخنگویی ایشان ایراد بگیرد و یا چیزی بگوید.

دبیر شورای نگهبان به نقش حساس سخنگویی اشاره و تصریح کرد: سخنگو باید هم حقیقت‌ها را اعلام کند و هم کیفیت طوری باشد که بهانه به کسی ندهد.

آیت‌الله جنتی پایداری به قانون، استقلال در رای و سفارش‌ناپذیری را نقاط قوت عباسعلی کدخدایی دانست و اظهار کرد: آقای کدخدایی اصرار داشتند که بر اساس قانون عمل کند البته سفارش‌ها زیاد بود و توقع نیز به مراتب زیاد اما ایشان به این توقعات اعتنا نکرد و به حق و به جا استقلال شورای نگهبان را حفظ کرد.

وی خاطرنشان کرد: پایداری به قانون آقای کدخدایی اغلب موجب نارضایتی بعضی‌ها می‌شد و طبیعی است چرا که برخی‌ها مایلند مسئولان تسلیم آنان باشند و اگر کاری که آنان خواستند صورت گرفت مسئولان آدم خوبی هستند و اگر صورت نگرفت آدم بدی به شمار می‌آیند بنابراین این افراد اعتقادی به قانون ندارند.

دبیر شورای نگهبان ادامه داد: نارضایتی‌هایی در بعضی از مقامات بالا به وجود آمد و بدون اینکه اظهار کنند گله می‌کردند که چرا سفارشات ما را نپذیرفتید که همین امر سبب شد عده‌ای فرصتی به دست آورند و انتقام گیری کنند که این فرصت تقریباً تا حدی به دستشان آمد و سیاسی کاری کردند.

آیت‌الله جنتی ادامه داد: حسادت‌هایی هم در کار بود که کار خود را کرد و مشکلاتی به وجود آورد که بنده نه فرصت بیان آنها را دارم و نه صلاح می‌دانم بگویم.

وی به جلسه رای اعتماد بهارستان‌نشینان به عباسعلی کدخدایی اشاره و خاطرنشان کرد: در مجلس وضعیت طوری شد که آقای کدخدایی با کمبود یک رای، رای نیاورد که از قبل مقدمه‌چینی شده بود و اینطور نبود که به صورت طبیعی رای‌گیری شود چرا که مقدمه‌چینی‌ها به گونه‌ای بود که چه کسی رای بیاورد و چه
در مجلس وضعیت طوری شد که آقای کدخدایی با کمبود یک رای، رای نیاورد که از قبل مقدمه‌چینی شده بود و اینطور نبود که به صورت طبیعی رای‌گیری شود چرا که مقدمه‌چینی‌ها به گونه‌ای بود که چه کسی رای بیاورد و چه کسی رای نیاورد.
کسی رای نیاورد.

دبیر شورای نگهبان ادامه داد: در مورد سخنگویی آقای کدخدایی با یک سری مشکلاتی برخوردیم که برای اولین بار در تاریخ شورای نگهبان اتفاق افتاد که تاکنون همچنین سابقه‌ای نداشتیم که در رای‌گیری هیئت رئیسه به مشکل بربخوریم یا انتخاب سخنگو به تاخیر بیفتد که البته این بی‌فلسفه نبود چراکه برخی‌ها از خارج یا از جاهای دیگر این موارد را مطرح می‌کردند.

آیت‌الله جنتی ادامه داد: کدخدایی از من خواستند که ایشان را از سخنگویی و معاونت اجرایی شورای نگهبان معاف کنم اما بنده فردی را که اصلح‌تر از ایشان باشد پیدا نکردم و در آینده هم مانند گذشته از وجودشان استفاده خواهیم کرد.

وی با تاکید بر اینکه قدر افرادی همچون آقای کدخدایی را باید دانست گفت: ما افرادی مثل آقای کدخدایی کم داریم چرا که افراد موجود هم زود تسلیم می‌شوند و هم زود قانون را توجیه می‌کنند افرادی که سفارش می‌کنند سفارش‌پذیر هستند و این درست نیست.

کدخدایی بی‌هیچ جرمی در مجلس اصولگرایان رای نیاورد

غلامعلی حدادعادل رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی هم در این همایش ژاظهار داشت: آقای کدخدایی از دوستانی است که بنده در ۱۰ سال اخیر توفیق همکاری بیشتر با وی را پیدا کردم.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اهمیت علم حقوق تصریح کرد:‌ هر حکومتی که حقوقدان‌‌های بزرگی داشته باشد قدرت بیشتری دارد؛ اگر ما تاریخ سیاسی جهان معاصر را بخوانیم می‌بینیم رهبران و بزرگان حکومت‌های موفق حقوق‌دان‌های بزرگی مثل گاندی بودند.

وی ادامه داد: حقوق بیان مناسبات اجتماعی ـ سیاسی است و در واقع زبان حکومت کردن است. زبان حکمرانی حقوق بوده همانطور که فقه زبان شریعت به شمار می‌رود.

حدادعادل با تاکید بر اینکه قانون در لباس حقوق عرضه می‌شود، یادآور شد:‌ در مسائل سیاسی و اجتماعی قوانین به زبان حقوقی
تصویری که از وی در ذهنم نقش بسته یک حقوقدان انقلابی اصولگراست که در خدمت آیت‌الله جنتی سالیان سال خدمت کرده است.
بیان می‌شود.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام یادآور شد: یکی از ضعف‌ها و مشکلات ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این بوده که حقوقدان به اندازه کافی نداشته‌ایم. یعنی در واقع حقوقدان معتقد به انقلاب و انقلابی نه اینکه اصلا نبوده، بلکه کم داشته‌ایم.همانطور که اقتصاددان انقلابی هم کم داشته‌ایم.

وی با بیان اینکه نسل‌های قبلی ما کمتر سراغ علوم انسانی رفته‌اند، گفت: آنهایی هم که سراغ این علوم می‌رفتند علم حقوق را کمتر می‌خواندند؛ شاید تصور علم حقوق در ذهن عامه مردم به دعواهای اشخاص و رسیدگی به آنها برمی‌گردد. اما باید دانست علم حقوق در نظام کلان جامعه و حکومت و همچنین سیاست داخلی و بین‌المللی و دفاع از حق یک کشور در صحنه جهانی نقش اساسی دارد.

حدادعادل در بخش دیگری از سخنان خود ادامه داد: کدخدایی یکی از خوبان جماعت حقوقدانان است و ما وی را در دوره مجلس هفتم در شورای نگهبان آزموده‌ایم و آزمایش بزرگ وی در خدمت آقای جنتی در فتنه ۸۸ بود.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام یادآور شد: بنده در آن زمان جزء هیئت ۶ نفره بودم که شورای نگهبان بعد از تمدید مهلت توسط مقام معظم رهبری دعوت کرد رابط بین شورا و معترضان باشد. در واقع نامزدهایی که مدعی تقلب در انتخابات بودند و قرار شد ما رابط باشیم که آنها چه می‌خواهند و بعد به شورای نگهبان منتقل و در نهایت نتیجه به مردم منتقل شود.

وی با بیان اینکه
آنچه در یکی دو ماه اخیر باعث تعجب ما شد، این بود که وی بی‌هیچ جرمی در مجلس اصولگرایان رای نیاورد و این از شگفتی‌های این مجلس بود. در واقع آقای کدخدایی بدون اینکه از اصولگرایی تخطی کند رای نیاورد.
آن ۶ نفر همگی یک سلیقه سیاسی نداشتند، تصریح کرد:‌ در آن روزها بنده با آقای کدخدایی ارتباط داشتم و موضع‌گیری وی را دیدم. همچنین شاهد اعتماد آیت‌الله جنتی به وی بودم؛ تصویری که از وی در ذهنم نقش بسته یک حقوقدان انقلابی اصولگراست که در خدمت آیت‌الله جنتی سالیان سال خدمت کرده است.

حدادعادل ادامه داد: آنچه در یکی دو ماه اخیر باعث تعجب ما شد، این بود که وی بی‌هیچ جرمی در مجلس اصولگرایان رای نیاورد و این از شگفتی‌های این مجلس بود. در واقع آقای کدخدایی بدون اینکه از اصولگرایی تخطی کند رای نیاورد.

نماینده مردم تهران در مجلس یادآور شد: ما در فراکسیون اصولگرایان رسما از وی پشتیبانی کردیم و وظیفه خود می‌دانیم اما وقتی از برخی نمایندگان سوال کردم که چرا به وی رای ندادید پاسخ قانع‌کننده‌ای نشنیدم؛ این مسئله هم در اذهان مثل بسیاری از پرونده‌های دیگر باقی می‌ماند تا در زمان مناسب بررسی شود.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام یادآور شد: ما خوشحال بودیم که یک نیروی صادق در خدمت شورای نگهبان و نظام جمهوری اسلامی است حالا هم خوشحالیم همکاری‌شان با شورا قطع نشده، از اینکه هیئت تطبیق مصوبات دولت با قوانین مجلس از خدمت و ریاست وی محروم شده باید متاسف باشیم.

رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس اظهار داشت: امیدواریم آقای کدخدایی چه در دانشکده حقوق و چه در شورای نگهبان منشا خدمت و اثر باشد و همه ما وظیفه داریم نام وی را در دل و جان بعنوان یک نیروی اهل صداقت و امانت و انقلابی ثبت کنیم و وی بتواند به خدمات خود ادامه دهد.

حدادعادل در پایان خاطرنشان کرد: همه ما از آقای کدخدایی بخواهیم آیت‌الله‌ جنتی را تنها نگذارد؛ همچنین از زحمات آیت‌الله جنتی تقدیر و تشکر بسیار زیادی داریم. چراکه ایشان خدمات ارزشمندی نسبت به انقلاب و نظام اسلامی داشتند.
کد مطلب: 311484
 

mehdi098 بازدید : 15 یکشنبه 17 شهریور 1392 نظرات (0)
پس از سخنان آیت الله هاشمی علیه سوریه تحلیل های مختلفی از جمله "پیری جسمی و ذهنی هاشمی و دادن اطلاعات غلط به او" مطرح شد تا اینکه آقای رفسنجانی امروز اظهارات جنجالی‌اش را تکذیب کرد.
عقب نشینی هاشمی رفسنجانی از اظهاراتش درباره سوریه با حمله به منتقدان
به گزارش سرویس سیاسی جهان نیوز، آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در جریان سفر به مازندران ادعای استفاده دولت سوریه از سلاح‌ شیمیایی علیه شهروندان خود را مطرح کرد و با شگفتی آمیخته به‌ملامت بسیاری از مردم و کارشناسان روبرو شد.
mehdi098 بازدید : 31 یکشنبه 17 شهریور 1392 نظرات (0)
دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب گفت: امروز جنایات، جنگ‌ها و بیماریهای روانی و جسمی عمدتا از یک منشاء سرچشمه می‌گیرد و آن متلاشی کرد خانواده‌های پاک و جلوگیری از پرورش انسانهای پاک در دامن‌های پاک است.
وقتی غزه رانابودکردند فتوای جهادتان کجابود؟

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، همایش بین‌المللی اتحادیه جهانی زن مسلمان امروز ۱۶ شهریورماه با حضور بیش از ۱۲۰ میهمان داخلی و خارجی در هتل آزادی تهران آغاز به کار کرد.

آیت‌الله اراکی دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب در ابتدای این همایش به ارائه سخن پرداخت و گفت: کنفرانس اتحادیه جهانی زن مسلمان را با نام فاطمه(س) آغاز می‌کنیم. دامانی که از آن خیر و نیکی به همه جهان بشریت سرازیر شد و امیدواریم اتحادیه جهانی زن مسلمان بتواند مکتب فاطمه را در سراسر جهان برپا کند.

وی ادامه داد: معروف است که زنان نیمی ازجامعه بشریتند اما براساس منابع دینی ما نقش زن بیش از این است و بنیاد جامعه پاک به وسیله زنان پاک گذاشته می‌شود. زن و خانواده محور طهارت جهان بشریت هستند و تطهیر جامعه نیز بزرگترین رسالت انبیاء بوده است.

آیت‌الله اراکی در ادامه سخنان خود به تبیین تفاوت معنای خانواده در اسلام و سکولاریسم پرداخت و گفت: در اندیشه سکولار غرب جامعه عبارت از مجموعه‌ای از افراد است و نه مجموعه‌ای ازخانواده‌ها؛ و از همین روست که زنان نیمی از جامعه بشر محسوب می‌شوند. امروز مشکل اصلی جامعه بشری متلاشی کردن خانواده و محروم ساختن بشر از دامن‌های پاک است و از بزرگترین فجایع جهان امروز نابود کردن خانواده در جوامع بشری است.

رئیس مجمع جهانی تقریب مذاهب عنوان کرد: زن را از خانه بیرون آوردند، خانه را زندان زن برشمردند و زنی که در خانه بماند و انسان پاک بپرورانند به عنوان زن خانه‌دار معطل بیکار معرفی کردند و این یکی از بزرگترین خیانت‌هایی بود که بر جامعه بشری روا شد. امروز جنایت، جنگ‌هاو بیماری‌های روانی و جسمی عمدتااز یک منشاء سرچشمه گرفته و آن متلاشی کردن خانواده‌های پاک و جلوگیری از پرورش انسان‌های پاک در دامن‌های پاک است اینکه زن را به جای مرد و مرد را به جای زن نشاندند.

وی با اشاره به زنان تاثیرگذار تاریخ اسلام مانند مریم، خدیجه، و حضرت زهرا(س) گفت: از وجود اینان بود که پاکی بنیان نهاده شد و تا به امروز ما در سایه نور فرزندان زهرا زندگی می‌کنیم و عالمان، مجاهدان و شهیدان پیرو این مکتب ۱۴ قرن علیه تبعیض و زشتی و نفاق مبارزه کردند.

آیت‌الله اراکی ادامه داد: به اعتقاد ما اگر فرصت داده می‌شد که فرزندان زهرا نقش حقیقی خود را در جامعه اسلامی ایفا کنند «انمن المومنون اخوه» محقق می‌شد. پیام اسلام و انقلاب اسلامی برادری جامعه اسلامی است که نمونه آن در سوره هل‌عطا معرفی شده است. سوره هل‌عطا همه جامعه اسلامی است و هسته‌ جامعه اسلامی را به عنوان نمونه جامعه اسلامی معرفی می‌کند.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به تفرقه‌انگیزی دشمنان داخلی و خارجی، علمای جهان اسلام از عربستان، مصر و پاکستان گرفته تا دیگر نقاط اسلام را مورد خطاب قرار داد و گفت: بیایید چاره‌ای برای حل مشکلات جهان اسلام بیندیشیم. چرا بذر دشمنی در جامعه می‌پراکنید. امروز به نام جهاد در جامعه اسلامی کشتار به راه می‌اندازید زمانی که در فلسطین خانه‌ها را خراب کردند و موجودیت اسلام را به خطر انداختند و غزه را نابود کردند فتواهای جهادتان کجا بود؟

وی در بخش پایانی سخنان خود با اشاره به نقش تعیین کننده اتحادیه جهانی زن مسلمان در توقف خونریزی‌ها و حل مشکلات در جهان اسلام به ارائه توضیحاتی درباره جزئیات اساسنامه اتحادیه جهانی زن مسلمان پرداخت.

mehdi098 بازدید : 10 یکشنبه 17 شهریور 1392 نظرات (0)
رایزنی‌ها برای تغییر استانداران برخی استان‌ها در جریان است.
اسامی‌ برخی استانداران احتمالی دولت روحانی

به گزارش جهان به نقل از کیهان، وب‌سایت ندای انقلاب در این زمینه گزارش داد: سیدمحمود حسینی استاندار اسبق (وابسته به حزب مشارکت) سیستان و بلوچستان و اصفهان از گزینه‌های اصلی هم برای استان سیستان و بلوچستان و هم استان اصفهان است. دانیال ملایی معاون اسبق سیاسی امنیتی استانداری سیستان نیز برای استانهای سیستان‌و‌بلوچستان و هرمزگان کاندیدا شده است. رستمی رئیس سابق دانشگاه سیستان و بلوچستان نیز جزو گزینه‌های اصلی این استانداری است.

در همین حال حسین مرعشی سخنگوی کارگزاران در خصوص برخی از اخبار منتشر شده مبنی بر انتصاب غلامحسین کرباسچی به‌عنوان استاندار سیستان و بلوچستان گفت که این خبر دروغ است و چنین چیزی مطرح نیست.

از سوی دیگر احمد محقر رایزنی ستاد دکتر روحانی در استان خراسان‌شمالی با وی برای نامزدی استانداری را تایید کرد و گفت این ستاد صحبت‌هایی با بنده در این باره داشته‌اند.

محقر در مصاحبه با ایرنا اضافه کرد: بنده که از افراد معتقد به این گفتمان و گفتمان اصلاح‌طلبی بوده و مسئولیت‌هایی نیز در دوران اصلاح‌طلبان داشته‌ام، از سوی شورای راهبردی ستاد دکتر روحانی و برخی دوستان تاثیرگذار و بومی در استان برای پذیرش استانداری خراسان شمالی پیشنهاد شده‌ام.

وی افزود: من نیز موافقت خود را با پذیرش مسئولیت استانداری خراسان‌شمالی و یا هر منصب و یا کسوتی که از آن طریق بتوانم به دولت اعتدال و تدبیر کمک کنم، اعلام کرده‌ام.

از سوی دیگر وب‌سایت «سلام نو» که به اصلاح‌طلبان نزدیک است، گزینه‌های احتمالی برای استانداری 8 استان را این‌گونه معرفی کرده است: قزوین (عباس میرزا ابوطالبی)، لرستان (سیدحسن رسولی)، گلستان: (محمدرضا صالحی)، البرز: (سیدعلی میرباقری و حمیدرضا شهبازی)، خراسان‌شمالی‌( علی محقر و علی مصافی)، اردبیل» (ولی آذروش و رضا آقایی)، یزد: (علی ‌اکبر اولیا) و کرمان‌(محمد فرشاد)

پیش از این تشکیل کمیته 3 نفره متشکل از جهانگیری، یونسی و رحمانی فضلی برای انتخاب استانداران تکذیب شده است.

mehdi098 بازدید : 14 یکشنبه 17 شهریور 1392 نظرات (0)

 

به گزارش حوزه سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران، به نقل از ایران هسته ای- در روز جمعه گذشته چند تحول مهم در پرونده تحریم‌های بین المللی علیه ایران رخ داده است که می تواند بر پویایی این موضوع و مسیر آینده آن به طور جدی اثر بگذارد.
این گزارش مجموعه این تحولات را فهرست می کند.
 * لغو تحریم 7 شرکت و بانک ایرانی در دادگاه عمومی اروپا
دادگاه عمومی اتحادیه اروپا در بروکسل (Europe Court) روز جمعه 15 شهریور 1392 (6 سپتامبر 2013) تحریم های اعمالی از سوی شورای اروپا علیه 7 بانک و شرکت ایرانی را لغو کرد.
این دادگاه در بیانیه ای اعلام کرد علت اصلی این اقدام این بود که است که شورای اروپا به عنوان نهاد اعمال کننده تحریم ها علیه ایران قادر به اثبات دست داشتن این شرکت ها و بانک ها در فعالیت های غیر قانونی نبوده است.
حکم صادر شده مربوط به شرکت های بانک های پست بانک ایران، شرکت بیمه ایران، شرکت کشیترانی گودلاک و بانک توسعه صادرات ایران است.
در بیانیه دادگاه عمومی اروپا آمده است: «شورای اتحادیه اروپا که یک نهاد اجرایی متشکل از وزرای دولت همه کشورهای عضو این اتحادیه است نتوانسته است به درستی اثبات کند که این شرکت ها از برنامه هسته ای ایران حمایت می کنند».
جیمز کانتر رو 16 شهریور 1392 در نیویورک تایمز نوشت: «این تحریم ها دست کم تا دو ماه دیگر به قوت خود باقی خواهند ماند و در این مدت درخواست تجدید نظر در دادگاه عدالت اروپا که عالی ترین دادگاه این اتحادیه است قابل رسیدگی خواهد بود. یکی از دیپلمات های اتحادیه اروپا که نخواست نامش فاش شود گفت که مقامات اروپایی احتمالا روز سه شنبه در مورد درخواست تجدید نظر برای این حکم گفتگو می کنند».
 
* واکنش عصبی امریکا
دولت امریکا بلافاصله به این اقدام دادگاه عمومی اروپا واکنش نشان داد.
وزارت خزانه داری آمریکا روز جمعه، 15 شهریور در بیانیه ای اعلام کرد: «ما از تصمیم این دادگاه بسیار ناراحت هستیم. شواهد مربوط به ارتباط این بانک ها با فعالیت های هسته ای غیرقانونی ایران روشن و محکم است و هیچ یک از موسسات مالی در هیچ کجا نباید بگذارند این بانک های ایرانی با آنها معامله کنند».
وزارت خزانه داری آمریکا همچنین گفته است این تصمیم ادامه اقدامات تنبیهی آمریکا برای ممانعت از تعامل تجار، شرکت ها و موسسات مالی با دولت و شرکت های ایرانی مانند شرکت ملی نفت ایران و شرکت نفتیران است.
 * اظهارات سخنگوی اشتون
در همین حال، مایکل مان، سخنگوی کاترین اشتون تلاش کرد نشان بدهد که اروپا نگرانی امریکا را درک می کند اما در عین حال از هر گونه موضع گیری در مقابل حکم دادگاه اروپا خودداری کرد.
وی گفت: «ما به عنوان کشورهای عضو اتحادیه اروپا درباره پیامدهای این احکام آگاهیم».
وی ادامه داد: «دفتر اشتون و کشورهای عضو اتحادیه اروپا به طور کامل درباره ضرورت نتیجه گیری سریع درباره رویکردی که در خصوص این پرونده ها اتخاذ شده است آگاهی دارند».
 
* اجازه امریکا به10 کشور اروپایی برای واردات نفت از ایران
در تحولی دیگر، دولت امریکا به 10 کشور اروپایی اجازه داد که واردات نفت از ایران را از سر بگیرند.
وزارت امرو خارجه امریکا روز جمعه 15 شهریور 1392 (6 سپتامبر 2013) اعلام کرد که 10 کشور بلژیک، جمهوری چک، فرانسه، آلمان، یونان، ایتالیا، هلند، لهستان، اسپانیا و انگلیس می توانند واردات نفت از ایران را پس از وقفه‌ای یک ساله، از سربگیرند.
امریکا اعلام کرد این 10 کشور به دلیل کاهش خرید نفت از ایران به مدت 6 ماه از تحریم های امریکا معاف می شوند.
10 کشور غیر اروپایی هم قبلا از این تحریم ها معاف شده اند.
* تحریم های جدید امریکا علیه شرکت سیما جنرال
در همین حال، دولت امریکا تحریم هایی را علیه یک شرکت که ادعا شده فروش نفت ایران را تسهیل کرده است اعمال کرد.
وزارت خزانه‌داری آمریکا اوایل روز جمعه اعلام کرد تحریم‌ها را گسترش می‌دهد تا شبکه‌ای را هدف قرار دهد که ادعا می‌شود به دولت ایران کمک می‌کند از تدابیر با هدف محدود کردن صادرات نفت این کشور، اجتناب کنند.
آمریکا، ایران را به استفاده از شرکت‌های صوری، موسسات مالی و بازرگانان «مایل به مشارکت در معاملات فریبکارانه به منظور مخفی کردن دست داشتن مستقیم» دولت تهران در معاملات جهانی نفت، متهم کرده است.
آمریکا می‌گوید تحریم‌های جدید، شبکه سعید سیدی، بازرگان ایرانی و مدیر شرکت «سیما جنرال تریدینگ» و همچنین شبکه‌ای از شرکت‌های مستقر در امارات عربی متحده که ادعا می شود سیدی آنها را کنترل می‌کند، هدف قرار می‌دهد.
این تحریم‌ها همچنین نمایندگان شرکت ملی نفت ایران در اروپا را هدف قرار می‌دهد.

آمریکا پیش از این شرکت سیما را به عنوان بخشی از شبکه‌ای از شرکت‌های صوری دولت ایران هدف قرار داده بود که ادعا می شد در طرح دور زدن تحریم‌ها با کمک یک بازرگان یونانی دست داشته است.

mehdi098 بازدید : 11 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (0)

 

اردشیر دوم (هخامنشی)

اردشیر دوم (هخامنشی)
دوران ۴۰۴ تا ۳۵۸ پیش از میلاد (۴۶ سال)
تاجگذاری ۴۰۴ پیش از میلاد
زادروز ۴۴۵ پیش از میلاد
مرگ ۳۵۸ پیش از میلاد [۱]
محل درگذشت ایران
پیش از اردشیر سوم
پس از داریوش دوم
دودمان هخامنشیان
پدر داریوش دوم
مادر پروشات
فرزندان اردشیر سوم
دین مزدیسنا
آرامگاه اردشیر دوم در پاسارگاد. برای بهتر دیدن تصویر، بر روی آن کلیک کنید.

اردشیر دوم یا ارشک یا اردشیر منمون پادشاه هخامنشی، پسر بزرگ داریوش دوم و پروشات بود که پس از مرگ پدر در سن چهل سالگی به سلطنت رسید. یونانی‌ها وی را منمون به معنی باحافظه خوانده‌اند زیرا چنانکه می‌نویسند حافظه‌ای فوق العاده داشته‌است.[۲] سلطنت او در عین آنکه آگنده از توطئه و طغیان و جنایت بود، به سبب اوضاع و احوال مساعد، در آنچه به روابط با دنیای غرب مربوط می‌شد، روی هم رفته، سلطنتی موفق بود.[۳]

فهرست مندرجات

برتخت نشستن

در زمان داریوش دوم قدرت در اصل در دست پروشات یا پریزاتس، مادر اردشیر دوم بود. از سیزده فرزندی که پروشات برای شاه بدنیا آورده بود، تنها چند فرزندش زنده مانده بودند. پسر ارشدش که ارشک نام داشت و دخترش آمستریس، و کورش کوچک که چون در زمان سلطنت داریوش متولد شده بود، ولیعهدی را حق خود می‌دانست. مادر نیز ظاهراً نسبت به او علاقهٔ بیشتری نشان می‌داد. مرگ داریوش دوم چون زودتر از آنچه انتظار می‌رفت روی داد و پریزاتس نتوانست پسر محبوب خود کوروش را به ولیعهدی برساند. شاید شاه نیز با این نقشهٔ پریزاتس موافق نبود. به هر حال با مرگ او ارشک با نام اردشیر دوم به سلطنت رسید.[۴]

سلطنت اردشیر دوم، درست از روز تاجگذاری با سوءقصدی که برادرش کوروش کوچک در معبد آناهیتا در پاسارگاد نسبت به جان وی کرد و بی‌نتیجه ماند، در یک رشته توطئه‌های خونین و تمام‌نشدنی فرو رفت. فقط حمایت مادر اردشیر پریزاتس سبب شد که سوء قصدکننده، از حکم اعدام برهد و حتی به اصرار مادر والبته بعد از قول و قراری که جهت اطمینان شاه داده شد، اردشیر به کوروش اجازه داد به آسیای صغیر (بخش‌های غربی ترکیهٔ امروزی) و مقر حکومت خویش برگردد. کوروش هم که بلافاصله حرکت کرد، در لیدیه بدون تأمل سیزده هزار تن از سربازان یونانی را تازه با پایان یافتن جنگ پلوپونزوس بیکار شده بودند، استخدام کرد و برای حمله به ایران مجهز شد.[۵] در سال ۴۰۱ پیش از میلاد، تلاقی بین اردشیر دوم و برادرش کوروش کوچک در کنار دجله و در فاصلهٔ هفتاد کیلومتری از بابل در محلی که بعدها «خان اسکندریه» خوانده شد، رخ داد. جنگی سخت درگرفت. یونانیان روایت کرده‌اند که تفوق با سپاه کوروش بوده‌است ولی خود او در برخوردی متهورانه، که در معرکهٔ جنگ با اردشیر کرد، همراه با هشت تن از محافظانش کشته شد و اردشیر دوم هم در جنگ زخمی شد. با کشته شدن کوروش سپاهیان او متفرق شدند. چریک ده هزار نفری یونانی که بی‌سرپرست مانده بودند، توسط گزنفون کهنه سربازی که در گذشته شاگرد سقراط بود به یونان بازگردانیده شدند. در باب این بازگشت، بعدها گزنفون کتابی نوشت که اوضاع و احوال آن روز ایران را نشان می‌دهد.[۶] گزنفون تصویر جالبی از اوضاع نواحی واقع در سر راه ارائه می‌کند و لاف‌های یک سرباز کهنه کار هم در جای جای روایات هست ولی در عین حال ضعف و پریشانی امپراتوری را که اجازه می‌دهد تا این عده تجاوزگر بیگانه بدون هیچ گرفتاری از سراسر خاک آن بگذرند، نشان داده شده‌است.[۷]

وقایع دوران سلطنت اردشیر دوم

در دوران سلطنت اردشیر دوم، دربار، در میان یک سلسله، توطئه‌های پایان ناپذیر سیاسی و حرمسرایی، آگنده از حسادتها و اغراض، فرو رفته بود. آنگونه که از بعضی مأخذ پلوتارک بر می‌آید. رفتار شاه در نظر پارسی‌ها غالباً آمیخته با نوعی نجابت به نظر می‌رسید. البته ملاطفت و رأفتی هم که به او منسوب شده بود، به سبب درنده‌خویی عجیب جانشینش اردشیر سوم بود که در شقاوت کم‌نظیر به نظر می‌آمد. به هر حال از چنین خلق و خویی نباید توقع داشت که با وجود قدرت و مکنت که برایش حاصل بود، روزهای پایانی عمرش، خود را غرق در تلخی و ناامیدی نیابد.[۸]

قتل استاتیرا، همسر اردشیر دوم

در هر حال مرگ کوروش کوچک در داخل دربار همان اندازه که مایه اندوه و عزای پروشات (پریزاتس) مادر وی شد، برای استاتیرای یکم همسر اردشیر دوم، موجب خرسندی گشت اما استاتیرا جریمهٔ پیروزی و خرسندی خود را یکسال بعد در سال ۴۰۰ پیش از میلاد، با زهری که مادر اردشیر، پریزاتس به او نوشانید، پرداخت.[۹] اردشیر از شدت خشم و تأثر در عزای همسرش، فرمان داد که هرگز مادرش پیش چشم او ظاهر نشود اما باز در مواقع ضعف و درماندگی خویش مکرر از حضور و از راهنمایی مادر کمک جست. بعد از مرگ استاتیرا، شاه به اصرار مادرش، پریزاتس، دختر خویش آتوسا را به زنی گرفت و بعد نیز با یک دختر دیگر خویش به نام آمستریس نیز ازدواج کرد.[۱۰]

کامیابی در امور خارجی و ناکامی در امور داخلی

در امور داخلی ایران، سلطنت اردشیر دوم چیزی جز ضعف و سستی نشان نمی‌دهد و در مصر و آسیای صغیر و جزیرهٔ قبرس اغتشاشاتی روی داد که بخاطر ضعف قوهٔ مرکزی بعضی با سیاست و تدبیر رفع و برخی به پیشرفت شورشیان تمام شد و دولت ایران قبول کرد که باجی به ایران داده شود و در امور داخلی خود مختار باشند مثلاً قبرس پادشاهی انتخاب کرد و دربار ایران او را به رسمیت شناخت و مصر مستقل ماند اما در امور خارجی دوران سلطنت اردشیر دوران کامیابی ایران بود.[۱۱]

حمله شاه اسپارت به ایران

سکه داریک.

با کمکی که دولت اسپارت به کوروش کوچک کرد، روابط دربار ایران نسبت به دولت مذکور کدر شد و آتنی‌ها به ایران نزدیک شدند. پادشاه اسپارت از ده هزار یونانی که تازه از ایران مراجعت کرده بودند، استفاده کرده و بطرف آسیای صغیر (غرب ترکیه) روانه شده و قصد تسخیر ایران را کرد. ولیکن به زودی دولت ایران نقشهٔ او را عقیم کرد به این ترتیب که پول وافری را به یونان برای برانگیختن دول یونانی، بر ضد اسپارت فرستاد و طولی نکشید که جنگ مابین دول یونانی تِب و اسپارت در گرفت و سپاه اسپارتی مجبور شد، برای شرکت در جنگ داخلی به یونان بازگردد. پادشاه اسپارت هنگام بازگشت گفته بود «من را سی هزار تیرانداز ایرانی بیرون می‌کند.» اشارهٔ او به سکه‌های طلای ایران موسوم به دریک است که در یکطرف آن صورت تیرانداز ایرانی نقش بسته‌است.[۱۲]

عهد نامه آن تالسیداس

نقشهٔ یونان و قلمرو دول آتن، اسپارت و تِب در زمان اردشیر دوم. برای بهتر دیدن تصویر، بر روی آن کلیک کنید.

جنگ داخلی یونان شش سال طول کشید، بدون اینکه غالب و مغلوب معلوم شود، سرانجام دولت آتن به کمک ایران شکست فاحشی به نیروی دریایی اسپارت داده مجدداً در دریا برتری یافت. توضیح آنکه اردشیر دوم به طرفین تکلیف کرد که صلح کنند. در سال ۳۸۷ پیش از میلاد، اسپارت سفیری را به نام آن تالسیداس به دربار ایران فرستاد و عهدنامهٔ صلحی مابین دول یونانی با دخالت اردشیر دوم نوشته شد. به موجب این عهدنامه قرار شد که دول یونانی هر کدام در امور داخلی خود مستقل باشند و من بعد هیچکدام با همدیگر اتحادی بر علیه دیگری نکنند والا به جنگ با ایران گرفتار خواهند شد و بدین ترتیب جنگ خاتمه یافت. دولت اسپارت هم متعهد شد که هیچگونه رابطه‌ای با شهرهای یونانی در آسیای صغیر (غرب ترکیه] نداشته باشد و جزیرهٔ قبرس نیز مجدداً به ایران برگشت. این عهدنامه برای یونانیان بسیار موهون بود و اینطور شروع شده بود که «شاهنشاه اردشیر اینطور صلاح‌اندیشی می‌کند که....» و این نفوذ کامل ایران را در یونان کاملاً نشان میداد. چنان نوشته‌اند که عهد نامه آن تالسیداس در واقع فرمانی بوده که از طرف اردشیر دوم صادر شده‌است. بدینگونه نیروی دریایی ایران در دریای اژه و حتی در اطراف پلوپونزوس تفوق و نفوذ قطعی یافت و صلح و آرامش را در بین یونانی‌های مستقر در این مناطق مستقر یا تحمیل کرد.[۱۳]

شورش کادوسیان

آنگونه که پلوتارک می‌نویسد کادوسیان که عمدتاً در گیلان و آذربایجان شرقی سکنی داشتند. در روزگار اردشیر دوم سر به شورش گذاشتند. در نتیجه شاهنشاه خود برای فرونشاندن آن بدان سرزمین شتافت. ارتش در آن سرزمین کوهستانی دچار کمبود شد و سرانجام اردشیر با دادن امتیازهایی، کادوسیان را به فرمان درآورد.

شکست در تصرف مصر

پس از استواری جایگاه اردشیر دوم، گرچه وی نگران مصر بود، ولی چندین سال از آن پرهیز کرد، چرا که درگیری‌هایی در آسیای صغیر و آداک‌های (جزیره‌های) دریای مدیترانه رخ داد که مهم‌ترین آنها در قبرس بود که در آن زمان یک ایالت ایران محسوب می‌شد.[۱۴]

حمله‌ای دوباره به مصر انجام گرفت که فرجامی نداشت، چرا که مصر با شورشیان آسیای صغیر و قبرس متحد بود. پس از سرکوبی شورش در آسیای صغیر و قبرس، اردشیر دیگرباره در صدد بازپسگیری مصر برآمد. اردشیر فرناباذ را فرمانده کرد، وی پایگاه لجستیکی خود را در فلسطین نهاد و در آنجا به گردآوری نیروی دریایی پرداخت. نیروی ایران به سوی مصر روانه شد.

مصریان که منتظر حملهٔ فرناباذ بودند، دلتا را بسیار مستحکم کرده بودند، با این حال فرناباذ با جنگ سختی به درون مصر درآمد. پس از آن وی در جای خود ماند تا کشتی‌های دیگری به نیروی دریایی برسد.

مصری‌ها از کندی حرکت ارتش بهره برده و ممفیس پایتخت مصر را مستحکم نمودند. از سوی دیگر درگیری‌هایی نیز در گرفت. این احوال تا طغیان نیل ادامه داشت، پس از آن دولت مرکزی که بیم داشت، ارتش، در مصر، درگیر جنگی فرسایشی شود، دستور بازگشت ارتش را داد. پس از آن تا پایان شاهنشاهی اردشیر دوم، نبرد بزرگی میان مصر و دولت ایران روی نداد، هرچند دوطرف در نوار مرزی در آماده باش به سر می‌بردند.

آزادی‌های مذهبی در ولایات ایران

نوشته شده‌است که در ولایات ایرانی در آسیای صغیر، ذکر اسم بعل رب‌النوع فینیقیه و اسم آپولون رب‌النوع یونانی‌ها، در روی سکه‌ها معمول بوده‌است. در ممالک دیگر ایران هم کسی معترض عقاید مذهبی اهالی نبوده‌است یعنی سیاست کوروش بزرگ که بر تساهل مذهبی بود، تا آن زمان، پیروی می‌شده‌است.[۱۵] اظهار تسامح نسبت به عقاید دیگران، در پادشاهان هخامنشی همچون یک اصل کشورداری نزد آنها معمول بود.[۱۶]

ذکر نام میترا و آناهیتا در ردیف نام اهورامزدا

اردشیر آپادانایی در اکباتان ساخته، همچنین آپادانای داریوش در شوش را که در روزگار اردشیر یکم، بر اثر آتش سوزی از میان رفته بود، بازسازی کرد.

بقایای نیایشگاه آناهیتا در کنگاور.

اردشیر دوم در نبشته‌های خود در کنار نام اهورامزدا دو فرشته را نام می‌برد. نبشته‌ای که بازسازی آپادانای داریوش را یاد کرده چنین می‌گوید: «به یاری اهورامزدا، آناهیتا و میترا (ناهید و مهر) فرمان دادم، این آپادانا ساخته شود.» اردشیر سوم هم در نبشته‌ای از تخت جمشید می‌گوید:: باشد که اهورامزدا و بغ میترا (مهر) مرا، سرزمینم و هرآنچه من ساخته‌ام، بپایاد." به نظر می‌رسد که یک تجدد و بدعت مذهبی در روزگار اردشیر دوم روی داده‌است. بروسوس به نقل از کمنس الکسندرین گفته که از روزگار اردشیر دوم، پرستشگاه‌هایی در همدان و شوش و بابل پدید آمد که در آن پیکره‌هایی از آناهیتا برپاکردند. چنین بر می‌آید که این کار اگر به راستی انجام شده، تحت تأثیر عادت کلی مردم آناتولی (غرب ترکیه] و بابل بوده و برپا کردن پیکرهٔ آناهیتا از روی نمونه‌های بابلی انجام شده‌است. بخش‌هایی از یشت پنجم اوستای کنونی که دربارهٔ آناهیتا سخن می‌گوید از دید زبان‌شناسی در حدود روزگار اردشیر دوم پدید آمده‌است.

ذکر نام آناهیتا و میترا، در کنار نام اهورامزدا، بدون شک تازگی دارد اما اینکه این امر حاکی از تحول در آیین یا از تأثیر فرهنگ‌های دیگر در عقاید پارسی‌ها بوده باشد، چیزی است که یک مؤرخ نمی‌تواند به آسانی آن را تصدیق کند. اینکه داریوش بزرگ از اهورامزدا، همچون خدای بزرگ، نه خدای یگانه یاد می‌کند، نیز خود حاکی از آنست که وی اهمیت خدایان دیگر را نیز در جای خود، نمی‌تواند نادیده بگیرد.

ارادت و ارتباط شخصی اردشیر، نسبت به آناهیتا و میترا، مسئله‌ای است که باید در نظر گرفته شود. اردشیر در معبد آناهیتا از سوء قصدی که به جانش شد، نجات پیدا کرده و نسبت به آناهیتا احساس قدردانی داشت. همچنین شکست کورش کوچک را در نتیجهٔ انتقام میترا که خدای عهد و پیمان بود می‌دانست، زیرا کوروش کوچک، بعد از سوء قصد به برادرش، پیمان وفاداری نسبت به اردشیر را نقض کرده و بسوی او لشکر کشیده بود. اردشیر شکست و قتل کوروش را همچون حمایت میترا در حق خویش تلقی می‌کرد. با این سابقه‌ها طبیعی بود که در کتیبه‌های خویش دایم از آنها یاری و پناه بجوید. میترا و آناهیتا از قبل، همچنان معبود پارسی‌ها بوده‌اند و ذکر این نام‌ها را نمی‌توان بدعت به شمار آورد.[۱۷] با در نظر گرفتن این نکته که آیین خاندان هخامنشی ممکن نیست با عقاید طبقات عامه پارسی مغایرت داشته باشد پیداست که درین ادوار هنوز آیین زرتشت در بین پارسی‌ها نفوذی ندارد و اینکه نام زرتشت هم، در روایات هرودوت در ضمن اخبار مادی‌ها و هخامنشی‌ها نمی‌آید، هر چند به هیچوجه این نکته را که زرتشت درین دوره و حتی قبل از ان نیز در نزد این طوایف شناخته بوده‌است، نفی نمی‌کند اما با توجه به اینکه در کتیبه‌های این عهد هم ذکری از زرتشت نیست. اینهمه را شاید بتوان قراینی تلقی کرد، حاکی از آنکه آیین زرتشت را در دورهٔ هخامنشی باید از جرگهٔ عقاید دینی رایج در ماد و پارس خارج شمرد و آن را به طوایف و اقوام شرقی قلمرو امپراتوری هخامنشی منسوب کرد.[۱۸]

جانشینی اردشیر دوم

اگر به روایات موجود بتوان اعتماد کرد، نوشته‌اند که اردشیر یکصد و پانزده فرزند داشت که بیشترشان، در عهد حیات پدر مردند. چهار پسر نامی از او باقی ماند که سه پسر از بطن استاتیرای یکم به نام‌های داریوش، آریاسپ، واٌخٌوس یا اردشیر سوم بودند و یک پسر دیگر به نام ارشام که شاه محبت فوق‌العاده‌ای در حق او داشت.[۱۹]

روایت پلوتارک دربارهٔ جانشینی اردشیر دوم، رمانتیسمی بی‌اندازه دارد و داستان آن کلیشه‌ای می‌نماید، با این همه نمی‌توان همهٔ آن را، مانند نوشته‌های کتزیاس دروغ پنداشت.

روزگار شاهنشاهی اردشیر دوم بیش از همه کس از دید شاهزاده داریوش پنجاه ساله پایان ناپذیر می‌نمود، وی سرانجام در سال پایانی اردشیر دوم به تحریک گروهی ازدرباریان، در صدد رسیدن به شاهنشاهی و کشتن پدرش برآمد. اردشیر را خواجه ای از این کنکاش آگاه کرد.

اردشیر دید که نه می‌تواند این موضوع را نادیده گیرد، چرا که جانش در خطر بود و نه بی درنگ باور کند، توطئه این گونه بود که شبانه به خوابگاه شاه درآیند و او را بکشند، اردشیر دستور داد تا پشت تختخوابش دری باز کنند و روی آن را با پرده بپوشند. در ساعت معهود توطئه گران، به خوابگاه درآمدند، اردشیر آنها را شناخت و از در بیرون رفته پاسداران را خواست. پس از آن داریوش و کنکاشیان بازداشت شدند. به فرمان شاه، دادگاهی از قضات انجمن شاهی تشکیل گردید و دادستان‌هایی برگزیده شد. اردشیر دستور داد تا منشی‌های دادگاه رأی قضات را نوشته، نزد او آورند.

همه به اعدام رای دادند، در نتیجه داریوش به کشتن رفت. پس از ان اردشیر آریاسپ را جانشین خود کرد. مردم وی را از روی خوش خویی و نرمی رفتار دوست می‌داشتند. سپس اٌخٌوس به وسیلهٔ درباریان، به آریاسپ، چنین القاء کردند که اردشیر نسبت به او هم بدبین شده و آهنگ آن دارد که او را هم اعدام کند، در نتیجه آریاسپ پیش دستی کرده، خودکشی کرد. مرگ او، مایهٔ تأثر فوق العادهٔ اردشیر شد. پسر دیگرش ارشام یا اریورات نیز به تحریک اخوس کشته شد.

اردشیر دوم پس از ۴۵ سال شاهنشاهی در سال ۳۵۸ پیش از میلاد، در سن ۸۷ سالگی درگذشت و پسرش اٌخٌوس با نام اردشیر سوم به جای او نشست.[۲۰]

سلف:
داریوش دوم

اردشیر دوم
شاهنشاه هخامنشی
زمان حکمرانی

۴۰۴ تا ۳۵۸ پیش از میلاد.

جانشین:
اردشیر سوم

 

mehdi098 بازدید : 29 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (0)

دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند

اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید

سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد

.

.

.

اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید

 

آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است .

.

.

.

وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما

 

.

.

.

افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند.

.

.

.

پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر .

.

.

.

کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم .

.

.

.

کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید .

.

.

.

انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند .

.

.

.

همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد

 

.

.

.

تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است .

.

.

.

دشوارترین قدم، همان قدم اول است .

.

.

.

عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید .

.

.

.

 

آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد .

.

.

.

وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید .

.

.

.

من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.

mehdi098 بازدید : 73 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (0)

عکس هایی از آرامگاه کوروش کبیر

امروز ۷ آبان ماه سال ۱۳۹۱ برابر با سالروز میلاد بزرگمرد بی نظیر تاریخ آفرینش زمین  کوروش کبیر را به ایرانیان تبریک می گوییم

Click this bar to view the full image.

عکس هایی از آرامگاه کوروش کبیر

کوروش بزرگ یا کوروش کبیرمعروف به کوروش دوم نخستین پادشاه و بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی بود. کوروش بمدت سی سال، از سال ۵۵۹ تا سال ۵۲۹ پیش از میلاد، بر ایران سلطنت کرد.بخاطر بخشندگی، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایه‌گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون و گسترش تمدن، شناخته شده‌است.ایرانیان کوروش را پدر و یونانیان او را سرور و قانونگذار می‌نامیدند. یهودیان این پادشاه را، به منزله مسیح پروردگار بشمار می‌آوردند، ضمن آنکه بابلیان او را مورد تأیید مردوک می‌دانستند.

Click this bar to view the full image.

عکس هایی از آرامگاه کوروش کبیر

عکس هایی از مقبره کوروش کبیر

Click this bar to view the full image.

عکس هایی از آرامگاه کوروش کبیر

دستور دادم تا بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا بدنم اجزای خاک ایران را تشکیل بدهد .

 کوروش کبیر

Click this bar to view the full image.

عکس هایی از آرامگاه کوروش کبیر

پاسارگاد

Click this bar to view the full image.

عکس هایی از آرامگاه کوروش کبیر

کوروش کبیر پادشاه ایران

 

عکس هایی از آرامگاه کوروش کبیر

   

عکس هایی از آرامگاه کوروش کبیر

   

عکس هایی از آرامگاه کوروش کبیر

mehdi098 بازدید : 64 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (0)
 
برخی کارشناسان و نویسندگان بر این عقیده‌اند که شاهزادگانی که مورد خشم دربار قرار گرفته یا به بیماری جنون دچار می‌شدند را برای اینکه از انظار عموم بمانند به این منطقه انتقال می‌یافتند.

افكارنيوز: «گوردختر دشتستان» گور دختر یعنی دختر گبر یا زرتشتی در خاور جاده برازجان به کازرون قرار دارد که بنای آن دارای سقف و بدنه سنگی شبیه آرامگاه کوروش بزرگ هخامنش در دشت پاسارگاد است .این بنا یادآور عصر هخامنشی است و قدمت منطقه برازجان را تایید می‌نماید. گفته‌اند که این بنا آرامگاه دختر یا خواهر کوروش است. درخاور گور دختر بقایای کوشک اردشیر ساسانی دیده می‌شود.

این اثر تاریخی ارزشمند متعلق به اوایل قرن ششم قبل از میلاد یعنی آغاز دوران پادشاهی هخامنشیان می‌باشد. این آرامگاه سنگی چون آرامگاه کوروش کبیر سرسلسله هخامنشی است که احتمالا مربوط به مادر یا دختر کوروش بوده است. که البته هیچ مدرک یا سند قطعی که دال بر این گفتار باشد به‌دست نیامده است. هیچگونه کتیبه یا نوشته‌ای که نام متوفی را مشخص کرده باشد از آن به‌دست نیامده است.

بر بالای این مقبره قسمتی فرورفتگی شبیه به یک قاب وجود دارد که احتمالا جایگاه قرار گرفتن کتیبه‌ای مربوط به آن بوده است. ساختمان اصلی به شکل مکعب مستطیل بوده که دارای سه پلکان در اطراف و پوش سقف خرپشته‌ای که به شکل نیم استوانه خالی است که احتمالا جایگاه قرار گرفتن جسد بودهاست که درست همین اصول و فرم در مقبره و فرم در مقبره کوروش در پاسارگاد فارسی محفوظ می‌باشد کل بنا از ‌‌٢٤ قطعه سنگ در ابعاد مختلف و بوسیله بست‌های دم چلچله‌ای به همدیگر مربوط گردیده و مثل سایر بناهای هخامنشی هیچگونه ملاتی در آن یافت نمی‌شود. ردیف پله‌ها از پایین تا بالا یک سنگ کم شده که در بالا به دو سنگ می‌رسد.
گور دختر شبیه آرامگاه کوروش


ارتفاع واقعی آن ‌‌٤/٥ متر می‌باشد در اطاقک بنا حوضچه کوچکی است که هم اکنون با گل و لای پر شده است. ورودی اتاق مقبره در جهت شمال شرقی می‌باشد. کل آرامگاه بر روی یک تخته سنگ بنا شده که هم اکنون قسمتی از آن در جهت شمال آرامگاه نمایان می‌باشد و این روند یک شیوه معماری در دوران هخامنشی بوده است و به جهت استحکام و پابرجایی بنا انتخاب شده است.

گوردختر،‌ کوشک اردشیر، کاخ‌های هخامنشی بردک‌سیا و چرخاب، دژ برازجان، تل‌خندق، غار چهل‌خانه، چشمه‌ آبگرم دالکی، شاهزاده ابراهیم و... نشان از تاریخ و تمدن سرزمینی دارد که از دوره ایلام تاکنون در سکوت دشت‌هایی پا بر جا و محکم ایستاده است.

تپه تاریخی تل‌مر، در کنار کاخ کوروش، در اصل قلعه‌ای بوده که قدمت آن به دوره ایلامی می‌رسد.
گفته می‌شود از این قلعه برای دیده‌بانی کاخ کوروش استفاده می‌شد. با فرو ریختن قلعه در طول قرن‌ها آن را تبدیل به یک تپه کرده و اکنون پس از حدود ۲۵ قرن تنها خشت‌هایی از آن بنای قدیمی باقی‌مانده است متأسفانه در سال ۱۳۶۳ شهرداری، بخش بسیاری از آن را خاکبرداری کرد.

از دیگر آثار باستانی منطقه شبستان، غار چهل خانه در سعدآباد است. این غار در واقع، دخمه‌هایی را شامل می‌شود که در یک تپه کوه مانندی قرار گرفته و بنابر روایتی فراموشخانه ‌بوده است.

برخی کارشناسان و نویسندگان بر این عقیده‌اند که شاهزادگانی که مورد خشم دربار قرار گرفته یا به بیماری جنون دچار می‌شدند را برای اینکه از انظار عموم بمانند به این منطقه انتقال می‌یافتند.

فراموشخانه از سه سمت مسدود بوده و تنها از یک سو، آن هم تنها به پرتگاه راه داشته است.

پیشینه تل‌خندق در روستای ده‌غایه و در شمال برازجان، به دوره ایلامی می‌رسد. این منطقه زمانی شهر بزرگی بوده است و تپه سد دفاعی منطقه محسوب می‌شد که دور آن را خندق کشیده بودند و درون آن مجموعه‌ای از پایگاه‌های نظامی قرار داشت.

معماری گوردختر با پاسارگاد یکی است. گویی که معمار هر دو، یکی بوده است. احتمال می‌رود این بنا پیش از مقبره کوروش به‌وجود آمده و پاسارگاد شکل تکامل یافته گوردختر باشد.
باتوجه به اینکه جای کتیبه این مقبره خالی است، نمی‌توان در مورد اینکه چه کسی در آن دفن شده، نظر قطعی داد.
تنها می‌توان گفت گوردختر، واقع در دشت بزپز، بنایی متعلق به دوره هخامنشی است.

در دوره جدیدتر، قلعه "تنگستان"، قلعه "زایر خضرخان" یا قلعه "کلات" در کوه‌های پهلوان کش اهرم به‌جامانده است. این قلعه منسوب به مبارزی دشتستانی به‌نام "زایرخضر خان" بوده که در دوره قاجاریه ساخته شده و برفراز تپه، روی خرابه‌های بناهای پیشین شکل گرفته است که معماری باستان‌شناسان را پیچیده‌تر می‌کند.

قلعه دارای ۴ برج است که در زمان حمله انگلیس به ایران اسرای انگلیس را به آنجا منتقل می‌کردند.

نخلستان‌های دشتستان نیز از میراث طبیعی این منطقه محسوب می‌شود. متوسط عمر نخل‌ها ۵۰ یا ۶۰ سال است و تا هر یک از آنها به مراحل باروری برسد، ۱۰ سال زمان نیاز دارند.

گویش کنونی مردم منطقه فارسی با کمی لهجه ‌لری است.

این اثر به شماره ‌‌١٨٩٧ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت درآمده است.

mehdi098 بازدید : 12 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (0)

دکتر نوشیروان کیهانی زاده در این باره می نویسد: این روز به مناسبت تکمیل تصرف امپراتوری بابل به دست ارتش ایران (اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد) و پایان دوران ستمگری در دنیای باستان برقرار شده است . ۲۵۴۴ سال پیش در همین ماه اعلامیه تاریخی کوروش بزرگ در زمینه حقوق افراد و ملل انتشاریافته…

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌
دکتر نوشیروان کیهانی زاده در این باره می نویسد:
این روز به مناسبت تکمیل تصرف امپراتوری بابل به دست ارتش ایران (اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد) و پایان دوران ستمگری در دنیای باستان برقرار شده است . ۲۵۴۴ سال پیش در همین ماه اعلامیه تاریخی کوروش بزرگ در زمینه حقوق افراد و ملل انتشاریافته بود که نخستین سنگ بنای یک دولت مشترک المنافع جهانی و هر سازمان بین المللی بشمار می آید.

سخنان کورش بزرگ:
اینک که به یاری مزدا تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهان اربعه را به سرگذاشته ام اعلام می کنم که تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان من دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند.

من از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده ام تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد هرگز سلطنت خود را بر هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد و هر ملت آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول نماید یا ننماید و هرگاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد.

من تا روزی که پادشاه ایران هستم نخواهم گذاشت کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد من حق وی را از ظالم خواهم گرفت وبه او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد.

من تا روزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به نحو دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال تصرف نماید و من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت که شخصی دیگری را به بیگاری بگیرد و بدون پرداخت مزد وی را به کار وا دارد.

من امروز اعلام می کنم که هر کسی آزاد است که هر دینی را که میل دارد بپرستد و در هر نقطه که میل دارد سکونت کند مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غصب ننماید و هر شغل را که میل دارد پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو که مایل است به مصرف برساند مشروط بر اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند.
من اعلام می کنم که هر کس مسئول اعمال خود می باشد و هیچ کس را نباید به مناسبت تقصیری که یکی از خویشاوندانش کرده مجازات کرد و مجازات برادر گناهکار و بر عکس به کای ممنوع است و اگر یک فرد از خانواده یا طایفه ای مرتکب تقصیر می شود فقط مقصر باید مجازات گردد نه دیگران.

من تا روزی که به یاری مزدا زنده هستم و سلطنت می کنم نخواهم گذاشت که کسی مردان و زنان را به عنوان غلام و کنیز بفروشند و حکام و زیر دستان من مکلف هستند که در حوزه حکومت و ماموریت خود مانع از فروش و خرید مردان و زنان بعنوان غلام و کنیز بشوند و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد.
از مزدا خواهانم که مرا در راه اجرای تعهداتی که نسبت به ملتهای ایران و بابل و ملتهای ممالک اربعه بر عهده گرفته ام موفق گرداند

 

او (کورش) هیچگاه نظیر خود را در این جهان نداشته،او یک مسیح بود، مردی که تقدیر در باره اش مقرر داشته که باید برتر از دیگران باشد.

«گوبینو»میراث باستانی ایران ریچاردفرای رویه ۱۳۳

مقایسه سخنان کوروش بزرگ پادشاه ایران زمین با نبوکد نصر، پادشاه بابل


نبوکد نصر با افتخار و جبروت مى گوید:
«فرمان دادم که صد هزار چشم درآورند و صد هزار قلم پا را بشکنند، با دست خودم چشم فرمانده دشمن را درآوردم، هزاران پسر و دختر را زنده زنده در آتش سوزاندم، خانه را چنان کوفتم که دیگر بانگ زنده اى از آنجا برنخیزد.»

اما فرمان کوروش، فرمان نکوداشت انسانیت است و بال و پر گسترانیدن آن در آسمانى فراخ، نگاهى به مندرجات استوانه کوروش نشان مى دهد که پر بیراه نیست اگر کوروش را نخستین تدوین کننده منشور حقوق بشر انگاریم:

«من به هیچ کس اجازه ندادم که سرزمین سومر و اکد را دچار هراس کند. من نیازمندى هاى بابل و همه پرستشگاه هاى آنان را در نظر گرفتم و در بهبود وضعشان کوشیدم. من یوغ ناپسند مردم بابل را برداشتم، خانه هاى ویران آن ها را آباد کردم. من به بدبختى هاى آن ها پایان بخشیدم. مردوک خداى بزرگ از کردارم خوشنود شد. من همه ساکنان را گرد آوردم و خانه هایشان را به آنان باز پس دادم. من فرمان دادم که همه مردم در پرستش خداى خود آزاد باشند و بى دینان آنها را نیازارند. فرمان دادم که هیچ یک از خانه هاى مردم خراب نشود. فرمان دادم که هیچ کس اهالى شهر را از هستى ساقط نکند.»

 

سخنان زیبا و آموزنده از کوروش بزرگ پدر ایران زمین

از این سخنان میتوانید به عنوان پیامک به دوستانتان برای تبریک این روز استفاده کنید


دستانی که کمک می کنند پاکتر از دست هایی هستند که رو به اسمان دعا می کنند. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

 

خداوندا دستهایم خالی است و دلم غرق در ارزوها-یا به قدرت بیکرانت دستانم را تواناگردان یا دلم را از ارزوهای دست نیافتنی خالی.  ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

 

اگر می خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.  ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

 

انچه جذاب است سهولت نیست،دشواری هم نیست،بلکه دشواری رسیدن به سهولت است.  ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

 

وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید،افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند،نه رفتار و عملکرد شما.  ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

 

سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است،نگرانی از ان است که انسان را از بین می برد.  ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

 

اگر همان کاری را انجام دهید که انجام می دادید همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید.  ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

 

افراد موفق کار های متفاوت انجام نمی دهند بلکه کار ها را بگونه ای متفاوت انجام میدهند.  ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

 

بیش از انکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از انکه تصمیم بگیری با چند نفر  ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

 

کار بزرگ وجود ندارد به شرطی که ان را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم.  ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

 

کارتان را اغاز کنید توانایی انجامش به دنبال می اید.  ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

 

انسان همان می شود که اغلب به ان فکر میکند.  ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

 

همواره به یاد داته باشید اخرین کلید باقی مانده شاید باز گشاینده قفل در باشد.  ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

 

تنها راهی که به شکست می انجامد تلاش نکردن است.  ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

 

دشوارترین قدم همان قدم اول است.  ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

 

عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرد.  ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

 

افتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون اورده باشد.  ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

 

وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد به خاطر این است که شما چیز زیادی از ان نخواسته اید.  ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

 

من یاور یقین و عدالتم من زندگی خواهم ساخت من خوشی های بسیار خواهم اورد من ملتم را سر بلند ساحت زمین خواهم کرد زیرا شادمانی او شادمانی من است.  ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد
 

زندگی نامه کوروش بزرگ ( ذوالقرنین قرآن )

 

ایرانیان کوروش را پدر و یونانیان، که وی سرزمین‌های ایشان را تسخیر کرده بود، او را سرور و قانونگذار می‌نامیدند. یهودیان این پادشاه را به منزله مسح‌شده توسط پروردگار بشمار می‌آوردند، ضمن آنکه بابلیان او را مورد تأیید مردوک می‌دانستند.
واژهٔ کوروش

نام کوروش در زبان‌های گوناگون باستانی به‌گونه‌های مختلف نگاشته شده‌است:

• پارسی باستان: Kūruš
• در کتیبه‌های عیلامی: Ku-rash
• درکتیبه‌های بابلی: Ku-ra-ash
• در زبان یونانی باستان: Κῦρος آمده‌است.
• در زبان عبری: کورِش Koresh
• در زبان لاتین: سیروس Cyrus؛ صورت لاتین نام کوروش به فارسی بازگشته و به عنوان نام در ایران استفاده می‌شود.

دورهٔ جوانیتبار کوروش از جانب پدرش به پارس‌ها می‌رسد که برای چند نسل بر انشان(شمال خوزستان کنونی)، در جنوب غربی ایران، حکومت کرده بودند. کوروش درباره خاندانش بر سفالینهٔ استوانه شکلی محل حکومت آن‌ها را نقش کرده‌است. بنیانگذار سلسلهٔ هخامنشی، شاه هخامنش انشان بوده که در حدود ۷۰۰ می‌زیسته‌است. پس از مرگ او، فرزندش چا ایش پیش به حکومت انشان رسید. حکومت چا ایش پیش نیز پس از مرگش توسط دو نفر از پسرانش کوروش اول شاه انشان و آریارامن شاه پارس دنبال شد. سپس، پسران هر کدام، به ترتیب کمبوجیه اول شاه انشان و آرشام شاه پارس، بعد از آن‌ها حکومت کردند. کمبوجیه اول با شاهدخت ماندانا دختر ایشتوویگو )آژی دهاک یا آستیاگ) پادشاه ماد ازدواج کرد و کوروش بزرگ نتیجه این ازدواج بود.

تاریخ نویسان باستانی از قبیل هرودوت، گزنفون وکتزیاس درباره چگونگی زایش کوروش اتفاق نظر ندارند. اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کرده‌اند، اما شرحی که آنها درباره ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند، بیشتر شبیه افسانه می‌باشد. تاریخ نویسان نامدار زمان ما همچون ویل دورانت و پرسی سایکس و حسن پیرنیا، شرح چگونگی زایش کوروش را از هرودوت برگرفته‌اند. بنا به نوشته هرودوت، آژی دهاک شبی خواب دید که از دخترش آنقدر آب خارج شد که همدان و کشور ماد و تمام سرزمین آسیا را غرق کرد.

 آژی دهاک تعبیر خواب خویش را از مغ‌ها پرسش کرد. آنها گفتند از او فرزندی پدید خواهد آمد که بر ماد غلبه خواهد کرد. این موضوع سبب شد که آژی دهاک تصمیم بگیرد دخترش را به بزرگان ماد ندهد، زیرا می‌ترسید که دامادش مدعی خطرناکی برای تخت و تاج او بشود. بنابر این آژی دهاک دختر خود را به کمبوجیه اول شاه آنشان که خراجگزار ماد بود، به زناشویی داد.

ماندانا پس از ازدواج با کمبوجیه باردار شد و شاه این بار خواب دید که از شکم دخترش تاکی رویید که شاخ و برگهای آن تمام آسیا را پوشانید. پادشاه ماد، این بار هم از مغ‌ها تعبیر خوابش را خواست و آنها اظهار داشتند، تعبیر خوابش آن است که از دخترش ماندانا فرزندی بوجود خواهد آمد که بر آسیا چیره خواهد شد. آستیاگ بمراتب بیش از خواب اولش به هراس افتاد و از این رو دخترش را به حضور طلبید. دخترش به همدان نزد وی آمد. پادشاه ماد بر اساس خوابهایی که دیده بود از فرزند دخترش سخت وحشت داشت، پس زادهٔ دخترش را به یکی از بستگانش بنام هارپاگ، که در ضمن وزیر و سپهسالار او نیز بود، سپرد و دستور داد که کوروش را نابود کند.

 هارپاگ طفل را به خانه آورد و ماجرا را با همسرش در میان گذاشت. در پاسخ به پرسش همسرش راجع به سرنوشت کوروش، هارپاگ پاسخ داد وی دست به چنین جنایتی نخواهد آلود، چون یکم کودک با او خوشایند است. دوم چون شاه فرزندان زیاد ندارد دخترش ممکن است جانشین او گردد، در این صورت معلوم است شهبانو با کشنده فرزندش مدارا نخواهد کرد. پس کوروش را به یکی از چوپان‌های شاه به‌ نام مهرداد (میترادات) داد و از از خواست که وی را به دستور شاه به کوهی در میان جنگل رها کند تا طعمهٔ ددان گردد.

چوپان کودک را به خانه برد. وقتی همسر چوپان به نام سپاکو از موضوع با خبر شد، با ناله و زاری به شوهرش اصرار ورزید که از کشتن کودک خودداری کند و بجای او، فرزند خود را که تازه زاییده و مرده بدنیا آمده بود، در جنگل رها سازد. مهرداد شهامت این کار را نداشت، ولی در پایان نظر همسرش را پذیرفت. پس جسد مرده فرزندش را به ماموران هارپاگ سپرد و خود سرپرستی کوروش را به گردن گرفت.

روزی کوروش که به پسر چوپان معروف بود، با گروهی از فرزندان امیرزادگان بازی می‌کرد. آنها قرار گذاشتند یک نفر را از میان خود به نام شاه تعیین کنند و کوروش را برای این کار برگزیدند. کوروش همبازیهای خود را به دسته‌های مختلف بخش کرد و برای هر یک وظیفه‌ای تعیین نمود و دستور داد پسر آرتم بارس را که از شاهزادگان و سالاران درجه اول پادشاه بود و از وی فرمانبرداری نکرده بود تنبیه کنند. پس از پایان ماجرا، فرزند آرتم بارس به پدر شکایت برد که پسر یک چوپان دستور داده‌است وی را تنبیه کنند.

 پدرش او را نزد آژی دهاک برد و دادخواهی کرد که فرزند یک چوپان پسر او را تنبیه و بدنش را مضروب کرده‌است. شاه چوپان و کوروش را احضار کرد و از کوروش سوال کرد: «تو چگونه جرأت کردی با فرزند کسی که بعد از من دارای بزرگ‌ترین مقام کشوری است، چنین کنی؟» کوروش پاسخ داد: «در این باره حق با من است، زیرا همه آن‌ها مرا به پادشاهی برگزیده بودند و چون او از من فرمانبرداری نکرد، من دستور تنبیه او را دادم، حال اگر شایسته مجازات می‌باشم، اختیار با توست.»

آژی دهاک از دلاوری کوروش و شباهت وی با خودش به اندیشه افتاد. در ضمن بیاد آورد، مدت زمانی که از رویداد رها کردن طفل دخترش به کوه می‌گذرد با سن این کودک برابری می‌کند. بنابراین آرتم بارس را قانع کرد که در این باره دستور لازم را صادر خواهد کرد و او را مرخص کرد. سپس از چوپان درباره هویت طفل مذکور پرسشهایی به عمل آورد. چوپان پاسخ داد: «این طفل فرزند من است و مادرش نیز زنده‌است.» اما شاه نتوانست گفته چوپان را قبول کند و دستور داد زیر شکنجه واقعیت امر را از وی جویا شوند.

چوپان ناچار به اعتراف شد و حقیقت امر را برای آژی دهاک آشکار کرد و با زاری از او بخشش خواست. سپس آژی دهاک دستور به احضار هارپاگ داد و چون او چوپان را در حضور پادشاه دید، موضوع را حدس زد و در برابر پرسش آژی دهاک که از او پرسید: «با طفل دخترم چه کردی و چگونه او را کشتی؟» پاسخ داد: «پس از آن که طفل را به خانه بردم، تصمیم گرفتم کاری کنم که هم دستور تو را اجرا کرده باشم و هم مرتکب قتل فرزند دخترت نشده باشم» و ماجرا را به طور کامل نقل نمود. آژی دهاک چون از ماجرا خبردار گردید خطاب به هارپاگ گفت: امشب به افتخار زنده بودن و پیدا کردن کوروش جشنی در دربار برپا خواهم کرد. پس تو نیز به خانه برو و خود را برای جشن آماده کن و پسرت را به اینجا بفرست تا با کوروش بازی کند. هارپاگ چنین کرد. از آنطرف آژی دهاک مغان را به حضور طلبید و در مورد کورش و خوابهایی که قبلاً دیده بود دوباره سوال کرد و نظر آنها را پرسید. مغان به وی گفتند که شاه نباید نگران باشد زیرا رویا به حقیقت پیوسته و کوروش در حین بازی شاه شده‌است پس دیگر جای نگرانی ندارد و قبلاً نیز اتفاق افتاده که رویاها به این صورت تعبیر گردند. شاه از این ماجرا خوشحال شد.

 شب هنگام هارپاگ خوشحال و بی خبر از همه جا به مهمانی آمد. شاه دستور داد تا از گوشتهایی که آماده کرده‌اند به هارپاگ بدهند ؛ سپس به هارپاگ گفت می‌خواهی بدانی که این گوشتهای لذیذ که خوردی چگونه تهیه شده‌اند.سپس دستور داد ظرفی را که حاوی سر و دست و پاهای بریده فرزند هارپاگ بود را به وی نشان دهند. هنگامی که ماموران شاه درپوش ظرف را برداشتند هارپاگ سر و دست و پاهای بریده فرزند خود را دید و گرچه به وحشت افتاده بود. خود را کنترول نمود و هیچ تغییری در صورت وی رخ نداد و خطاب به شاه گفت: هرچه شاه انجام دهد همان درست است و ما فرمانبرداریم.این نتیجه نافرمانی هارپاگ از دستور شاه در کشتن کوروش بود.

کوروش برای مدتی در دربار آژی دهاک ماند سپس به دستور وی عازم آنشان شد. پدر کوروش کمبوجیه اول و مادرش ماندانا از وی استقبال گرمی به عمل آوردند. کوروش در دربار کمبوجیه اول خو و اخلاق والای انسانی پارس‌ها و فنون جنگی و نظام پیشرفته آن‌ها را آموخت و با آموزش‌های سختی که سربازان پارس فرامی‌گرفتند پرورش یافت. بعد از مرگ پدر وی شاه آنشان شد.

دورهٔ قدرت
بعد از آنکه کوروش شاه آنشان شد در اندیشه حمله به مادافتاد.دراین میان هارپاگ نقشی عمده بازی کرد.هارپاگ بزرگان ماد را که از نخوت و شدت عمل شاهنشاه ناراضی بودند بر ضد ایشتوویگو(آژی دهاک)شورانید و موفق شد، کوروش را وادار کند بر ضد پادشاه ماد لشکرکشی کند و او را شکست بدهد.با شکست کشور ماد به‌وسیله پارس که کشور دست نشانده و تابع آن بود، پادشاهی ۳۵ سالهایشتوویگو پادشاه ماد به انتها رسید، اما به گفته هرودوت کوروش به ایشتوویگو آسیبی وارد نیاورد و او را نزد خود نگه داشت.

 کوروش به این شیوه در ۵۴۶ پادشاهی ماد و ایران را به دست گرفت و خود را پادشاه ایران اعلام نمود.کوروش پس از آنکه ماد و پارس را متحد کرد و خود را شاه ماد و پارس نامید، در حالیکه بابل به او خیانت کرده بود، خردمندانه از قارون، شاه لیدی خواست تا حکومت او را به رسمیت بشناسد و در عوض کوروش نیز سلطنت او را بر لیدی قبول نماید. اما قارون (کرزوس) در کمال کم خردی به جای قبول این پیشنهاد به فکر گسترش مرزهای کشور خود افتاد و به این خاطر با شتاب سپاهیانش را از رود هالسی (قزل‌ایرماق امروزی در کشور ترکیه) که مرز کشوری وی و ماد بود گذراند و کوروش هم با دیدن این حرکت خصمانه، از همدان به سوی لیدی حرکت کرد و دژسارد که آن را تسخیر ناپذیر می‌پنداشتند، با صعود تعدادی از سربازان ایرانی از دیواره‌های آن سقوط کرد و قارون (کروزوس)، شاه لیدی به اسارت ایرانیان درآمد و کوروش مرز کشور خود را به دریای روم و همسایگی یونانیان رسانید. نکته قابل توجه رفتار کوروش پس ازشکست قارون است. کوروش، شاه شکست خورده لیدی را نکشت و تحقیر ننمود، بلکه تا پایان عمر تحت حمایت کوروش زندگی کرد و مردمسارد علی رغم آن که حدود سه ماه لشکریان کوروش را در شرایط جنگی و در حالت محاصره شهر خود معطل کرده بودند، مشمول عفو شدند.

پس از لیدی کوروش نواحی شرقی را یکی پس از دیگری زیر فرمان خود در آورد و به ترتیب گرگان (هیرکانی)، پارت، هریو (هرات)، رخج، مرو، بلخ، زرنگیانا (سیستان) و سوگود (نواحی بین آمودریا و سیردریا) و ثتگوش (شمال غربی هند) را مطیع خود کرد. هدف اصلی کوروش از لشکرکشی به شرق، تأ مین امنیت و تحکیم موقعیت بود وگرنه در سمت شرق ایران آن روزگار، حکومتی که بتواند با کوروش به معارضه بپردازد وجود نداشت. کوروش با زیر فرمان آوردن نواحی شرق ایران، وسعت سرزمین‌های تحت تابعیت خود را دو برابر کرد.

 حال دیگر پادشاه بابِل از خیانت خود به کوروش و عهد شکنی در حق وی که در اوائل پیروزی او بر ماد انجام داده بود واقعاً پشیمان شده بود. البته ناگفته نماند که یکی از دلایل اصلی ترس «نبونید» پادشاه بابِل، همانا شهرت کوروش به داشتن سجایای اخلاقی و محبوبیت او در نزد مردم بابِل از یک سو و نیز پیش‌بینی‌های پیامبران بنی اسرائیل درباره آزادی قوم یهود به دست کوروش از سوی دیگر بود.

 

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌
نقاشی بالا توسط Gustave Doré  نقاش فرانسوی (۱۸۸۳-۱۸۳۲) کشیده شده که یهودیان از کوروش درخواست کمک میکنند


آزادسازی یهودیان دربند و اجازهٔ بازگشت به و بازسازی اورشلیم توسط کوروش بزرگ
بابل بدون مدافعه در ۲۲ مهرماه سال ۵۳۹ ق.م سقوط کرد و فقط محله شاهی چند روز مقاومت ورزیدند، پادشاه محبوس گردید و کوروش طبق عادت، در کمال آزاد منشی با وی رفتار کرد و در سال بعد (۵۳۸ق.م) هنگامی که او در گذشت عزای ملی اعلام شد و خود کوروش در آن شرکت کرد. با فتح بابل مستعمرات آن یعنی سوریه، فلسطین و فنیقیه نیز سر تسلیم پیش نهادند و به حوزه حکومتی اضافه شدند. رفتار کوروش پس از فتح بابل جایگاه خاصی بین باستان‌شناسان و حتی حقوقدانان دارد. او یهودیان را آزاد کرد و ضمن مسترد داشتن کلیه اموالی که بخت النصر (نبوکد نصر) پادشاه مقتدر بابِل در فتح اورشلیم از هیکل سلیمان به غنیمت گرفته بود، کمک‌های بسیاری از نظر مالی و امکانات به آنان نمود تا بتوانند به اورشلیم بازگردند و دستور بازسازی هیکل سلیمان را صادر کرد و به همین خاطر در بین یهودیان به عنوان منجی معروف گشت که در تاریخ یهود و در تورات ثبت است علاوه بر این به همین دلیل دولت اسرائیل از کوروش قدردانی کرده و یادش را گرامی داشته‌است.

فرزندان
پس از مرگ کورش، فرزند ارشد او کمبوجیه به سلطنت رسید. وی، هنگامی که قصد لشگرکشی به سوی مصر را داشت، از ترس توطئه، دستور قتل برادرش بردیا را صادر کرد.{ولی بنا به کتاب سرزمین جاوید از باستانی پاریزی(کمبوجیه به دلیل بی احترامی فرعون به مردم ایران وکشتن ۱۵ ایرانی به مصر حمله کرد که بردیه که در طول جنگ در ایران به سر میبرد برای انکه با کمبوجیه که برادر دوقلوی او بود اشتباه نشود با پنهان کردن خود از مردم به وسیله نقابی از خیانت به برادرش امتناع کرد ولی گویمات مغ با کشتن بردیه و شایعه کشته شدن کمبوجیه و با پوشیدن نقاب بر مردم ایران تا مدت کوتاهی پادشاهی کرد.)} در راه بازگشت کمبوجیه از مصر، یکی از موبدان دربار به نام گئومات مغ، که شباهتی بسیار به بردیا داشت، خود را به جای بردیا قرار داده و پادشاه خواند. کمبوجیه با شنیدن این خبر در هنگام بازگشت، یک شب و به هنگام باده‌نوشی خود را با خنجر زخمی کرد که بر اثر همین زخم نیز درگذشت. کورش بجز این دو پسر، دارای سه دختر به نام‌های آتوسا و آرتیستون و مروئه بود که آتوسا بعدها با داریوش اول ازدواج کرد و مادر خشایارشا، پادشاه قدرتمند ایرانی شد.

آتوسا دختر کوروش است. داریوش بزرگ با پارمیدا و آتوسا ازدواج کرد که داریوش بزرگ از آتوسا صاحب پسری بنام خشیارشا شد.

آخرین نبرد
کوروش در آخرین نبرد خود به قصد سرکوب قوم ایرانی‌تبار سکا که با حمله به نواحی مرزی ایران به قتل و غارت می‌پرداختند (و بنابرروایتی ملکه‌شان به نام تهم‌رییش، از ازدواج با کوروش امتناع ورزیده بودبه سمت شمال شرقی کشور حرکت کرد میان مرز ایران و سرزمین سکاها رودخانه‌ای بود که لشگریان کورش باید از آن عبور می‌کردند. (کوروش در استوانه حقوق بشر می‌گوید: هر قومی که نخواهد من پادشاهشان باشم من مبادرت به جنگ با آنها نمیکنم.)این به معنی دمکراسی و حق انتخاب هست.

 پس نمی‌توان دلیل جنگ کوروش با سکا‌ها را نوعی دلیل شخصی بین ملکه و کوروش دید چون این مخالف دمکراسی کوروش هست. و اما جنگ با سکا به دلیل تعرض سکاها به ایران و غارت مال مردم بود.}. هنگامی که کورش به این رودخانه رسید، تهم‌رییش ملکه سکاها به او پیغام داد که برای جنگ دو راه پیش رو دارد. یا از رودخانه عبور کند و در سرزمین سکاها به نبرد بپردازند و یا اجازه دهند که لشگریان سکا از رود عبور کرده و در خاک ایران به جنگ بپردازند. کورش این دو پیشنهاد را با سرداران خود در میان گذاشت. بیشتر سرداران ایرانی او، جنگ در خاک ایران را برگزیدند، اما کرزوس امپراتور سابق لیدی که تا پایان عمر به عنوان یک مشاور به کورش وفادار ماند، جنگ در سرزمین سکاها را پیشنهاد کرد.

 استدالال او چنین بود که در صورت نبرد در خاک ایران، اگر لشگر کورش شکست بخورد تمامی سرزمین در خطر می‌افتد و اگر پیروز هم شود هیچ سرزمینی را فتح نکرد. در مقابل اگر در خاک سکاها به جنگ بپردازند، پیروزی ایرانیان با فتح این سرزمین همراه خواهد بود و شکست آنان نیز تنها یک شکست نظامی به شمار رفته و به سرزمین ایران آسیبی نمی‌رسد. کورش این استدلال را پذیرفت و از رودخانه عبور کرد.

 

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌
سر بریده کوروش کبیر. ملکه سکاها
این تابلویی است که در موزه ی هنرهای زیبای بوستون
(Boston Museum of Fine Arts)
 


 پیامد این نبرد کشته شدن کورش و شکست لشگریانش بود. تهم‌رییش سر بریده کوروش را در ظرفی پر از خون قرار داد و چنین گفت: «تو که با عمری خونخواری سیر نشده‌ای حالا آنقدر خون بنوش تا سیراب شوی» پس از این شکست، لشگریان ایران با رهبری کمبوجیه، پسر ارشد کورش به ایران بازگشتند. طبق کتاب «کوروش در عهد عتیق و قرآن مجید» نوشته دکتر فریدون بدره‌ای و از انتشارات امیر کبیر کوروش در این جنگ کشته نشده و حتی پس از این نیز با سکاها جنگیده‌است. منابع تاریخی معتبر در کتاب یادشده معرفی شده‌است.کوروش پادشاه بزرگ و انسان دوست بود

 

ذوالقرنین
درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشده‌است.
کوروش سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا، اسکندر مقدونی گزینه‌هایی هستند که جهت پیدا شدن ذوالقرنین واقعی درباره آنها بررسی‌هایی انجام شده، اما با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیه‌های قرآن، تورات، و انجیل تنها کوروش بزرگ است که موجه‌ترین دلایل را برای احراز این لقب دارا می‌باشد. شماری از فقهای معاصر شیعه نیز کوروش را ذوالقرنین می‌دانند.
آیت الله طباطبایی، آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله صانعی از معتقدان این نظر هستند.

 

وصیت نامه کوروش بزرگ

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌


فرزندان من، دوستان من! من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشته‌ام. من آن را با نشانه‌های آشکار دریافته‌ام. وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری بخت‌یار بوده‌ام. همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان که هم امروز نیز احساس نمی‌کنم که از هنگام جوانی ناتوان‌ترم. من دوستان را به خاطر نیکویی‌های خود خوشبخت و دشمنانم را فرمان‌بردار خویش دیده‌ام.

زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز می‌گذارم. اما از آنجا که از شکست در هراس بودم ، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پیروزی های بزرگ خود ، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر می‌گذرم، شما و میهنم را خوشبخت می‌بینم و از این رو می‌خواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چیزی است شبیه به خواب .

در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنین بود که من اندیشیدم به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود ، اما اگر این چنین نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست. باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد.

من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست می‌دارم ولی فرزند بزرگترم که آزموده‌تر است کشور را سامان خواهد داد. فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پرورده‌ام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوان‌تران از شما آزرم بدارند. تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت.

دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئن‌تری هستند. همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند . هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد. از کژی و ناروایی بترسید .اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت ، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید ، دیری نمی انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد .

من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم . نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود. به نام خدا و نیاکان درگذشته‌ی ما، ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید. پیکر بی‌جان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید. چه بهتر از این که انسان به خاک که این‌همه چیزهای نغز و زیبا می‌پرورد آمیخته گردد. من همواره مردم را دوست داشته‌ام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت می‌بخشد آمیخته گردم.

هم‌اکنون درمی یابم که جان از پیکرم می‌گسلد اگر از میان شما کسی می‌خواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزدیک شود و هنگامی که روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند، حتی شما فرزندانم. پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید . زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد . چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینکه بدنش در خاکی مثل ایران دفن شود. از همه پارسیان و هم‌ پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند. به واپسین پند من گوش فرا دارید. اگر می‌خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.

mehdi098 بازدید : 13 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (0)

 

ثروت کوروش بزرگ چقدر بود

زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی. کورش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟ گزروس عددی را با معیار آن زمان گفت. کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد. سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانید.مردم هرچه در توان داشتند برای کورش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند ، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود.کورش رو به کزروس کرد و گفت ، ثروت من اینجاست.اگر آنها را پیش خود نگه داشته بودم ، همیشه باید نگران آنها بودم . زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد.

 

mehdi098 بازدید : 15 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (0)

 

 سخنان نهفته درباره کوروش بزرگ

وقتی كه بی‌جنگ و جدال وارد بابل شدم، همه مردم قدوم مرا با شادمانی پذیرفتند. در قصر پادشاهان بابل بر سریر سلطنت نشستم... لشگر بزرگ من به آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم صدمه و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع بابل و مكانهای مقدس آن، قلب مرا تكان داد. فرمان دادم كه همه مردم در پرستش خدایان خود آزاد باشند و بی‌دینان آنان را نیازارند. فرمان دادم كه هیچیك از خانه‌های مردم خراب نشود. فرمان دادم كه هیچكس اهالی شهر را از هستی ساقط نكند... صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا كردم.
{كورش بزرگ: گل نبشته (استوانه) بابل}

هنوز درباره ابرمرد تاریخ ایران و جهان، پدر ملتها، مسیح تورات و ذوالقرنین قرآن، سخنان نهفته، بسیار میباشد. در اینجا فهرست‌وار به نکته‌هایی اشاره میکنم که چندان به بررسی کشیده نشده است:

 ۱. یکی از بهترین آگاهی‌ها درباره آیین و جهانبینی کوروش بزرگ، پیکره ایشان در پارسه میباشد. در سده‌های پیش بر فراز تندیس، به خط میخی نام کورش را نگاشته بودند که اینک در دسترس نیست و از پیکره، کنده شده است. این آگاهی را وامدار کسانی چون مادام دیولافوا هستیم که در سفر خود به ایران، تندیس شاهنشاه هخامنشی را نقاشی کرد. برخی از نویسندگان بدون توجه به این نکته، تندیس یادشده را «فرشته بالدار» میخوانند. مایه نگرانی و افسوس است که نگاره‌هایی از کورش بزرگ رواج یافته که بر سر ایشان، کلاهی مانند کلاهخود موتورسواران نهاده‌اند و یک ستاره که مانند آرم و نماد آمریکاست، در بغل این کلاه ساختگی، خودنمایی میکند.


٢.گیسوان شقیقه را بلند میکردند و پس از بافتن، به گونه‌ای در بناگوش می‌پیچاندند و گرد می كردند که بسان شاخ قوچ میشد. آن ستاره‌ای که شما می‌بینید در واقع موهای بافته شده بود! این رسم مغانه را امروزه در میان خاخامهای یهودی میتوان دید که موهای شقیقه را دراز میکنند و میبافند و البته نمیپیچند.

٣. در دست راست شاهنشاه چوبدست شاهی (اشترای جمشید) به چشم میخورد که امروزه محو شده است. همانند آن در نگاره‌های زرتشت میباشد و شاید هم بَرسَم (شاخه مقدس) بوده است. 

٤. دیهیم شاهان یا سرداران بر چندگونه بود. افسر کورش هخامنشی برگرفته از آیینی مغانه میباشد که در مصر نیز راه یافته بود و نمونه‌ای از آن به جای مانده است. [بنگرید به کتاب: سکندر و دارا/ استاد بهروز]. زیرسازه افسر شاهنشاه کورش، شاخهای قوچ است که هرکدام به سوی مخالف دیگری کشیده شده و همسو نیستند. در انجیل، قوچ: نشانه خدایی، و بز: نشانه اهریمنی است. در تورات (پیشگوییهای دانیال) پادشاهی کورش به گونه قوچ، و الکساندر مقدونی به چهره بز نموده شده‌اند. در بنایی ویران، نزدیک به آرامگاه کورش بزرگ، که آن را آتشکده میدانند، روی برخی سنگها نقش شاخ قوچ دیده میشود. در زبان انگلیسی، تاج را کرون crown مینامند که همان «قرن» در کلمه ذوالقرنین (دارای تاج شاخدار) میباشد. از ژاپن تا اسکاندیناوی، این افسر و یا کلاه ویژه به چشم میخورد. 

٥. بر فراز افسر شاه، سه گوی را نهاده بودند. تاکنون کسی به چیستی این گویها پی نبرده است. من گمان میکنم که اینها مروارید هستند؛ یکی از نمادهای آیین مهر که در نوشتارهای رمزآمیز عیسوی نیز یاد شده است. در سروده‌ای به زبان سریانی خطاب به عیسا، او را به مروارید همانند کرده و گفته است: بزرگ است شکوه تو؛ در آن تاجی که تو را نشانده‌اند، همانند نداری.

مرواریدها بر روی گل نیلوفر جای دارند که این گیاه نیز از ارجمندترین نمادهای میتراییسم به شمار میرود. در تندیسکی از آلمان می‌بینیم که ایزد میترا از میان نیلوفر زاده میشود. در جشن مهرگان، موبدموبدان در خوانچه‌ای که نزد شاه میبرد، گل نیلوفر مینهاد.

در «تاق بستان» نیز فرشته‌ای دارای دیهیم مروارید نشان بوده و فرشته دیگر، پیاله‌ای پر از مروارید دارد. [بنگرید به: جستار درباره مهر و ناهید/ م. مغدم]. نگاره‌ای از یک شاهین هخامنشی نیز سه مروارید (یکی روی سر و دو تای دیگر در چنگالها) را نشان میدهد. آیا این عقاب همان لقب کورش بزرگ در تورات، یعنی«شاهین شرق» میباشد؟


٦. چهار بالی که پیکر کورش را پوشانده، نشانه سروری بر چهار گوشه جهان میباشد و نیز سخن از آن دارد که خدایگان کورش هخامنشی به درجه ایزدان رسیده است. در تورات (کتاب اشعیای نبی) میخوانیم که خداوند کورش را مسح کرده و روح ایزدی در اوست. کورش پرتو و فروغی برای انسانهاست و خدا او را بسیار دوست دارد. كتسیاس آورده است كه كورش بزرگ پیش از رسیدن به پادشاهی، خواب دید كه سه بار در حال دست بردن به خورشید است. این خواب را برای او چنین تعبیر می‌كنند كه سی سال فرمانروایی خواهد كرد. به برداشت درست «اشپیگل» Spiegel منظور از خورشید: فرة شاهی است. یادآور می‌شود كه نام كوروش به معنای خورشیدوش است و در زبانهای عبری و عربی به گونه های قورش و قریش درآمده است.


<آرامگاه کورش بزرگ>

٧. گزنفون در كورش نامه آورده: كورش بزرگ مقرر داشت كه درباریانش در انظار دیگران آب دهان نیندازند و یا بینی پاك نكنند و یا سر بر نگردانند و به چیزی خیره ننگرند و چنان رفتار سنگین و قرین وقار نمایند كه گویی هیچ چیز توجه آنها را جلب نكرده است. اینها همه تمهیدات و وسیله برای تأمین یك منظور بود كه در زیردستان نسبت به رؤسا نظر كینه و نفرت ایجاد نشود.

افلاتون در رسالة سوم قوانین نوشته است: در دوران پادشاهی كورش، ایرانیان هم خود آزاد بودند و هم توانسته بودند اقوام بسیاری را تحت فرمان خود در آورند. حكمرانان زیردست را تا اندازه ای آزاد گذاشته بودند و اصل برابری را رعایت می‌كردند. سربازان، فرمانـدهان خود را دوست داشتند و بـا رغبت و اشتیاق، بـه مـیدان جنگ می‌رفتند. اگر در میان آنان مردی روشن‌بین بود كه می‌توانست پیشنهادی عاقلانه بدهد، پادشاه بر او حسد نمی‌برد و ابرو در هم نمی‌كشید؛ بلكه او را در سخن گفتن، آزاد می‌گذاشت و همة كسانی را كه به او پندهای خردمندانه می‌دادند، محترم می‌داشت . این آزادی و دوستی و تبادل نظر سبب شده بود كه كشور رشد كند و روز به روز آبادان شود.

برای آگاهی بیشتر بنگرید به کتابهای:

* منم کورش شاه جهان/ انتشارات آشیانه کتاب

* پیامبر آریایی: مسیح پارسی/ انتشارات عطایی

* پادشاهی در استوره و تاریخ ایران/ انتشارا

mehdi098 بازدید : 13 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (0)

                                          

 

کاساندان همسر کوروش دوم،از تبار هخامنشی بود.او خواهر اوتاناس (Otanes) و دختر فرناسپ (Pharnaspes) هخامنشی بود. حاصل ازدواج او و کوروش 5 فرزند بود؛ کمبوجه، بردیا، آتوسا،آرتیستون و دختری که نامش ذکر نشده(Herodotus, 2.1, 3.2, 3.88.2).
بنا بر نوشته هرودوت(2.1)،کوروش او را بشدت دوست می داشت و هنگامی که او فوت کرد دستور داد تا تمام اتباع شاهنشاشی برای او عزاداری بزرگی برپا کنند.این گزارش در سالنامه نبونید(III.23; Grayson, p. 111) آمده است که وقتی همسر پادشاه فوت کرد،در بابل از 27 آدار تا 3 نیسان(21-26 مارچ سال 538) عزاداری عمومی برپا شد.بسیار محتمل است که مرگ کاساندان باعث آن عزاداری باشد.
بویس حدس می زند او در بنایی که به آن زندان سلیمان می گویند،در پاسارگاد به خاک سپرده شده باشد.

تعداد صفحات : 13

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    کدام شاه بهتر بود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 252
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 35
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 61
  • بازدید ماه : 45
  • بازدید سال : 739
  • بازدید کلی : 9,007