loading...
وطنم ای شکوه پابرجا
mehdi098 بازدید : 11 سه شنبه 19 شهریور 1392 نظرات (0)

 

گذشت زمان ثابت کرد که دیوار مقاومت سوریه به آسانی از بین نمی رود. به همین دلیل پرده آخرتوطئه علیه دولت بشار اسد درسوریه به اجرا درآمد و پروژه حمله نظامی خارجی به این کشور کلید خورد.


به رغم تصور اولیه مخالفین مردد بشار اسد، او همچنان بعد از گذشت بیش از دو سال از حوادث سوریه هنوز در برابر جنگ طلبان تسلیم نشده است. ارتش او حتی توانسته در بسیاری از مناطق پیشروی های چشمگیری داشته باشد. این در حالی است که رهبران بسیاری از کشورهای منطقه مانند ترکیه، عربستان، کویت و قطر در کنار اکثر رهبران کشورهای غربی تصورمی کردند، مخالفین و شورشیان تکفیری او می توانند در مدت کوتاه به پیروزی برسند؛ به همین دلیل در اقدامات شتابزده با امید به تغییر دولت و براندازی حکومت علوی ها در سوریه، به استقبال مخالفان رفتند و طرح انزوای دولت او را پیگیری کردند. اما زمان نشان داد که برآوردهای اطلاعاتی و عملیاتی آنان بسیار ساده انگارانه و غیرواقعی بوده است. چرا که به رغم به کارگیری تمامی منابع مالی و نظامی دولت های غربی و عربی، نتوانسته اند خللی را در اراده مردم و دولت سوریه ایجاد کنند.

 

در نهایت کشورهای مخالف اسد در منطقه با کمک غربی ها تلاش های دیگری را آغاز کردند؛ استقرار سامانه های موشکی پاتریوت درمرز ترکیه با سوریه و بمباران اهدافی در سوریه توسط رژیم اشغال گر قدس، از جملۀ این تلاش ها بودند. اما گذشت زمان ثابت کرد که دیوارمقاومت سوریه به آسانی ازبین نمی رود. به همین دلیل پردۀ آخر توطئه علیه دولت بشار اسد در سوریه به اجرا درآمد و پروژۀ حملۀ نظامی خارجی به این کشورکلید خورد.آمریکا با بهانه قراردادن حملۀ شیمیایی توسط دولت، به ایجاد اتحادی برای عملیات نظامی درسوریه دست زد. در این میان ترکیه و کشورهای عربی مخالف سوریه، رژیم صهیونیستی، انگلیس و فرانسه بلافاصله به این اتحاد پیوستند و حتی عربستان تمام هزینه های این حمله را تقبل کرد.


این در حالی است که همین دولت ها در جریان اعتراضات مردمی در بحرین سکوت کردند و یا درجریان کودتا علیه رئیس جمهورمنتخب درمصرآن هم تنها بعد ازگذشت دوسال از انقلاب در این کشور هیچ اقدامی انجام ندادند. واینکه تمام این کشورها سالهاست در برابر اقدامات رژیم اشغال گر قدس منفعل هستند.


سوالی که دراینجا مطرح می شود اینست که سوریه ودولت اسد چه تفاوتی با سایر کشورهای عرب دارد که غربی ها ومتحدانشان درمنطقۀ خاورمیانه تا این حد به دنبال براندازی آن هستند؟ چه منافعی در مخالفت با حکومت سوریه و اسد برای کشورهای مذکور وجود دارد؟ و این کشورها یعنی غربی ها و متحدانشان در منطقه به دنبال چه چیزی در سوریه هستند؟
 

تحلیل موضوع:
در تحلیل موضوع باید سه منظر را توامان مورد بررسی قرار داد. اول منظر تاریخی مسئله و تفاوت اسد در رابطه با غرب و کشورهای منطقه، دوم موج بیداری اسلامی و سوم مسئلۀ اسرائیل.
از منظر تاریخی ریشۀ اختلافات شیخ نشین های عرب با حکومت سوریه به سال های پس ازتأسیس و استقلال این کشور از عثمانی و بعدها از استعمار فرانسه بر می گردد. از طرفی ظاهراً ترکیه هنوز رویاهای گذشتۀ خود را مبنی بر تبدیل شدن به قدرت اول جهان اسلام در سر می پروراند و سوریه را اولین و شاید درحال حاضر قدرتمندترین سد درمقابل این هدف می پندارد. از سوی دیگر فرانسه به دنبال ایجاد پایگاهی درمنطقه است که قبلاً مستعمرۀ خود آن بوده است، به همین دلیل در مسئلۀ حملۀ نظامی به سوریه فرصت را برای حضور خود مغتنم شمرده است و در این مسیر پیشگام شده است. اما مسئلۀ مهم تر برای تعدای از حکام عرب مسئلۀ شیعه و نفوذ بیش از حد انقلاب اسلامی ایران در بین افکار عمومی اعراب است، مسئله ای که سوریه نیزبه عنوان یکی ازنقاط محوری آن عمل می کند ودرواقع خط واصل این حرکت است، پیشینۀ این موضوع به موضع گیری حافظ اسد درجریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران برمی گردد؛ انقلاب اسلامی در ایران و آغاز جنگ تحمیلی، موجب شده بود که صدام حسین خود را در بین اعراب قهرمان و خاکریز مقدم جلوگیری از سرایت انقلاب انقلاب اسلامی و نفوذ شیعه در منطقه قلمداد کند و حال آنکه حافظ اسد به دلیل دغدغه های علوی و اختلافات خود با صدام و جهان عرب، در این جنگ از ایران حمایت می کرد.

درچنین شرایطی نگرانی و دغدغۀ سلفی های عربستان سعودی و اردن و شیوخ کویت و شیخ نشین های دیگر خلیج فارس که از نفوذ روز افزون جمهوری اسلامی ایران در بین شیعیان لبنان و ایجاد محور لبنان-سوریه-ایران(که با روی کار آمدن دولت جدید در عراق تکمیل شد و ملک عبدالله پادشاه اردن آن را هلال شیعی می نامد) موجب شد که آن ها اخوان المسلمین سوریه را در خفا تحریض و تجهیز شورش علیه حافظ اسد نمایند. البته ریشۀ اصلی و مخالفت قدیمی تر مخالفت آنان افزایش نقش علویان در نظام سیاسی سوریه و افول قدرت سیاسی و اقتصادی اهل تسنن بود.
همین مسائل موجود درتاریخ معاصر سوریه، رابطۀ خانوادۀ اسد را با غرب تعیین می کند. حافظ اسد وپسرش بشاراسد، دررابطه با غرب راه مستقلی درپیش گرفتند وبرخلاف کشورهای عرب منطقه و ترکیه مجوز ورود برای غرب صادر نکردند. درحالیکه آمریکا در تمام کشورهای عرب وترکیه پایگاه نظامی داردوکشورهای عرب تا حدی حیات خلوت آمریکا وانگلیس محسوب می شوند. این مسئله وقتی برای غرب به خصوص آمریکا گرانتر تمام می شود که وجود رژیم صهیونیستی را نیز وارد معادله کنیم.
ترکیه نیز در ابتدا برای پذیرش از سوی اتحادیۀ اروپا و درادامه در رویای بازیگر اصلی شدن درمنطقه، پای هرورقه ای را برای منافع کشورهای غربی امضا کرده و می کند. از سوی دیگر کشورهای عربی به دلیل نیازهای سیاسی، نظامی و اقتصادی تمام قد خود را در آغوش غرب قرار داده اند. اما درمقابل، رفتاردولتمردان سوریه متفاوت است. سوریه بجای نزدیک شدن به آمریکا، روسیه، یعنی دشمن درجه یک آمریکا را برای اتحاد با خود ترجیح داده است و نشان داده است که راهی مستقل ازکشورهای عربی و ترکیه درپیش گرفته است. از سوی دیگر نزدیکترین متحد سوریه در منطقه ایران است و همانطورکه گفته شد، از نظر مذهبی، سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی با این کشورها متفاوت است.

کشورهای عرب منطقه، عمدتاً شیخ نشین و مبتنی بر حکومتهای پادشاهی هستند. اما ایران بعد از انقلاب  اسلامی حکومت مردم سالاری دینی را تجربه کرده است. ایران بعد از انقلاب از غرب فاصله گرفت و دشمن شمارۀ یک  رژیم  غاصب اسرائیل به شمار می رود. از طرف دیگر ایران قدرتی منطقه ای است که در تمام معادلات منطقه نقش محوری و سازنده دارد و از این نظر بر ترکیه نیز برتری محسوسی دارد. با این وجود می توان به راحتی تصور کرد که وجود یک دولت مستقل دیگر مانند ایران چقدر برای غرب، کشورهای عربی و رژیم اشغالگر قدس خطرناک است. کشوری که از حمایت ایران و روسیه نیز برخوردار است. یعنی هم از نظرایدئولوژیک وهم از نظر نظامی، منابع متفاوت و حتی مخالفی با غرب و متحدان منطقه ای آن دارد. تحمل چنین نظام سیاسی ای برای ترکیه، کشورهای عربی و غرب سخت و حتی غیر ممکن است.
کشورهای عربی منطقۀ خاورمیانه بعد ازتونس دچار تحولات سیاسی زیادی شدند. موج بیداری اسلامی به همۀ آنها سرایت کرد ودر مهمترین کشور عرب یعنی مصر منجر به تغییر نظام سیاسی شد و بزرگترین و مهمترین متحد غرب یعنی حسنی مبارک ساقط شد. رسوخ به مصر برای غرب اگر نه غیر ممکن اما سخت تر شده است به همین دلیل نیاز برای به انحراف کشیدن افکار عمومی در منطقه برای غربی ها احساس می شد تا بتوانند از دولتهای متحد خود در خاورمیانه به این وسیله حمایت کنند. به همین منظورسوریه به عنوان طعمه قرار گرفت و استفاده از گروه های سلفی و القاعده در درگیری های سوریه، باعث شد تب افکار عمومی در سایر کشورهای عرب فروکش کند.

درواقع غرب تلاش کرد با این کار به همۀ اهداف خود دست یابد. سناریودرسوریه به گونه ای چیده شد که اعتراض های گروهی به صورت اعتراضات مردمی ودرامتداد بیداری اسلامی یا آنچه غربی ها بهار عربی می نامند به نظر برسد، اما در این اعتراضات به اصطلاح سیاسی، گروه های تندرو اقدام به استفاده ازسلاح ومبارزۀ مسلحانه کردند. وهمین منجر به جنگ داخلی در سوریه گردید. با این کار غرب تلاش کرد از سرایت این موج به سایر کشورهایی که به شدت آمادگی آن راداشتند جلوگیری کند، کشورهایی مانند عربستان، قطر، اردن و حتی امارات.
مسئلۀ سوم برای آمریکا و متحدان غربی اش مسئلۀ  رژیم صهیونستی است.همانطورکه گفته شد، اسد در برخورد با رژیم صهیونیستی همان راهی را در پیش گرفت که ایران بعد از انقلاب اسلامی در پیش گرفته بود. به رسمیت نشناختن رژیم صهیونیستی، مخالفت با اقدامات این رژیم، رابطه با حزب الله، حمایت ازآن ودفاع ازمردم فلسطین و حقوق آن ها (به ویژه در دوران بشار اسد). این در حالی است که از نظر جغرافیایی سوریه در حمایت از مردم فلسطین و حزب الله خط مقدم جبهه محسوب می شود.

نتیجه
وجود سوریۀ علوی و متحد با ایران در منطقۀ خاورمیانه در کنار دولت عراق، هلال شیعی را در منطقه خاورمیانه کامل کرده است. نفوذ اندیشه های جمهوری اسلامی ایران به ویژه در خصوص موضوع مقاومت و مسئله فلسطین در بین افکار عمومی شیخ نشین های عرب بسیار زیاد شده است. همسایگی سوریه با لبنان و تأثیر بسیار شدید جریانات داخلی لبنان از سوریه موقعیت حزب الله را درمنطقۀ بسیار تقویت کرده و در عوض برای  رژیم غاصب اسرائیل وضعیت ناخوشایندی ایجاد می کند.


تمام کشورهایی که علیه بشار اسد هم پیمان شده اند اهداف متفاوتی را دنبال می کنند که باعث شده است در جریان درگیری های سوریه دست به ائتلاف بزنند، اعراب به دنبال جلوگیری از نفوذ تفکرات شیعی و آرمان های انقلاب اسلامی هستند، ترکیه به دنبال راهی برای نفوذ در کشورهای اسلامی می باشد رویایی که بلندپروازانه تر از توان و واقعیت موجود این کشور می باشد و در بین کشورهای غربی نیز فرانسه رویای ایجاد پایگاهی در سوریه و آمریکا نیز در پی راهی برای حفاظت از رژیم صهیونیستی و نیز جلوگیری از نفوذ روسیه در منطقه حساس خاورمیانه می باشد.

 

اما تصمیمات متتناقض هر کدام درنشست ها وعدم دست یابی به تصمیم واحد دراین مورد نشان می دهد این ائتلاف انسجام کافی برای عمل منطقی را ندارد و این ائتلاف با توجه به اهداف گاهاً متناقض خود نمی تواند کامل شود. در نهایت باید گفت که بن بست غرب و متحدان منطقه ای آن در مواجهه با مسئلۀ سوریه گویای این مطلب است که این مسئله بسیار پیچیده تر از تصورات تحلیل گران غربی و عرب می باشد و هر نوع اقدامی می تواند به مسئله ای بزرگتر از آن چه هست منجر شود. مسئله ای هنوز هیچ از یک کشورهای ائتلاف راهی برای بدیل های آن پیدا نکرده اند و به نظر نمی رسد بتوانند به راحتی از از مسئله عبور کنند. با توجه به همۀ شواهد به نظر می رسد بهترین بدیل برای برون رفت از بن بست سوریه برای کشورهای مخالف بشار اسد تسلیم شدن در برابر تصمیم مردم سوریه و اجماعی ملی در این کشور بدون دخالتهای خارجی می باشد.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    کدام شاه بهتر بود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 252
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 62
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 97
  • بازدید ماه : 188
  • بازدید سال : 882
  • بازدید کلی : 9,150